گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
احتجاجات
جلد اول
بخش دوم احتجاج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر یهود در باره مسائل مختلف






-1 تفسیر امام و احتجاج طبرسی- از حضرت امام حسن عسکري (ع) نقل میکند که فرمود جابر ابن عبد الله انصاري گفت عبد الله
بن صوریا که غلامی یهودي و یک چشمش کور بود یهودان مدعی بودند او داناترین افراد مکتب خدا و علوم انبیاء است از پیامبر
اکرم (ص) سؤالهائی در مورد مسائل مختلف نمود تا ایشان را در جواب آنها به دشواري گرفتار کند اما پیامبر اکرم (ص) جوابهائی
به او دادند که چارهاي از نپذیرفتن آنها نداشت.
گفت این اخبار را کدام فرشته برایت میآورد؟ فرمود جبرئیل گفت اگر فرشته دیگري میآورد به تو ایمان میآوردم ولی جبرئیل
در بین فرشتگان دشمن ما است جز او اگر میکائیل یا دیگري از ملائکه به جز جبرئیل میآورد به تو ایمان میآوردم پیامبر (ص)
«1» فرمود چرا جبرئیل را دشمن خود میدانید. گفت چون او گرفتاري و شدت را براي بنی اسرائیل میآورد و نگذاشت بخت نصر
به دست دانیال کشته شود تا مسلط بر مردم گردید و بنی اسرائیل را به کشتن داد هر نوع گرفتاري و ناراحتی را فقط جبرئیل
میآورد ولی میکائیل حامل رحمت خدا بود.
ص: 284
پیامبر اکرم (ص) فرمود واي بر تو اطلاع از کار خدا نداري جبرئیل چه گناهی دارد اگر اطاعت امر خدا را در باره شما نموده است
آیا شما ملک الموت را دشمن خود میدانید که مامور قبض روح تمام مردم است آیا پدر و مادر که به فرزندان خود دواهاي تلخ و
شور میدهند براي بهبودي و مصلحت آنها تو خیال میکنی دشمن آنها هستند و باید بچهها پدر و مادر خود را براي این کار دشمن
خود بدانند ولی شما نادان هستید و از حکمت خدا غافلید.
من گواهی میدهم که جبرئیل و میکائیل هر دو عمل به دستور خدا میکنند و مطیع او هستند و هر کس دشمن یکی از آن دو باشد
دشمن دیگري نیز هست و کسی که بگوید یکی را دوست میدارم اگر با دیگري دشمن باشد دروغ گفته همچنین محمد و علی
علیهما السلام هر دو برادر هستند مانند جبرئیل و میکائیل هر که آن دو را دوست بدارد از اولیاء خداست و هر که دشمن آنها باشد
از دشمنان خداست کسی که یکی را دوست بدارد و مدعی شود دیگري را دشمن میدارد دروغ گفته و هر دو از چنین کسی
بیزارند همین طور هر کس یکی از ما دو نفر محمد و علی را دشمن بدارد و مدعی شود که دیگري را دوست میدارم ادعاي
دروغی کرده و ما هر دو از او بیزاریم خداوند و ملائکه و مردمان پاك سرشت نیز از او بیزارند.
صفحه 175 از 211
-2 تفسیر امام- آیه قُلْ مَنْ کانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُديً وَ بُشْري لِلْمُؤْمِنِینَ. مَنْ کانَ
عَدُ  وا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ امام فرمود، امام حسین (ع) از علی بن ابی طالب (ع) نقل کرد
که فرمود خداوند یهود را سرزنش میکند بواسطه دشمنی که با جبرئیل دارند چون او به دستور خدا مامور اجراي مسائلی بوده که
یهود آن پیش آمدها را نمیپسندیدند آنها و نواصب را سرزنش میکند بواسطه کینهاي که با جبرئیل و میکائیل داشتند چون این دو
فرشته و فرشتگان خدا براي تائید علی بن ابی طالب (ع) نزول میکردند تا او را بر کافران و دشمنان خدا پیروز نمایند و با شمشیر
آبدارش دمار از روزگار آنها بر کند.
فرمود بگو اي محمد (ص) مَنْ کانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ هر کس از یهودان دشمن جبرئیل است که بخت النصر را بلند کرد تا به دست
دانیال بدون گناه کشته نشود و امضاي خدا در مورد یهود به وقوع پیوندد و آنچه خداوند میداند براي ایشان اتفاق افتد و دیگر از
کافران که با جبرئیل دشمنی دارند از دشمنان خدا آل محمد و علی و ناصبیها چون خداوند جبرئیل را
ص: 285
یاور و ناصر علی قرار داده و به او کینه دارند که پشتیبانی از محمد و علی علیهما السلام نموده و دستور پروردگار را در مورد
هلاك ایشان به کار برده فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ همان جبرئیل قرآن را آورده براي تو به اجازه خدا، این آیه نیز مشابه آیه دیگري است که
میفرماید نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ مُ َ ص دِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ جبرئیل این قرآن را به قلب تو
نازل نموده موافق با آنچه در انجیل و زبور و صحف ابراهیم و کتاب شیث و سایر انبیاء علیهم السلام است.
سپس میفرماید مَنْ کانَ عَدُ  وا لِلَّهِ هر که دشمن خدا باشد بواسطه نعمتهائی که بر محمد و علی و خانواده آنها ارزانی داشته آنها
آنقدر نادانند که میگویند ما کینه میورزیم با خدا که محمد و علی را گرامی میدارد در ادعائی که میکنند با جبرئیل و هر که
دشمن جبرئیل باشد که او را خدا پشتیبان محمد و علی علیهما السلام قرار داده در پیکار با دشمنان خدا و پشتیبان سایر انبیاء و
مرسلین و همین طور فرشتگان دیگر یعنی هر کس دشمن ملائکه خداست که فرستاده براي نصرت دین و تائید اولیائش این آیه در
رابطه با گفتار ناصبیان بود که میگفتند ما از جبرئیلی که یاور علی باشد بیزاریم و همچنین از پیامبرانی که دعوت به نبوت محمد و
امامت حضرت علی نمودهاند بیزاریم از قبیل موسی و عیسی و سایر انبیاء بعد میفرماید وَ جِبْرِیلَ وَ مِیکالَ یعنی هر کس دشمن
جبرئیل و میکائیل باشد.
بعضی از نواصب وقتی پیامبر اکرم در باره علی (ع) فرمود جبرئیل طرف راست و میکائیل طرف چپ و اسرافیل پشت سر و ملک
الموت جلو علی است گفتند ما از خدا و جبرئیل و میکائیل و ملائکهاي که با علی چنین کنند بیزاریم.
فرمود هر کس دشمن اینها باشد بواسطه شدت کینهاي که با علی بن ابی طالب (ع) دارد فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرِینَ خداوند دشمن کفار
است و با آنها چنان رفتار میکند که دشمن با دشمن خویش میکند از قبیل کیفر نمودن و شدت عقوبت و شکنجه.
سبب نزول این دو آیه گفتار زشت یهودان بود در باره دشمنی با جبرئیل و میکائیل و گفتار بدتري که ناصبیان گفتند در باره خدا و
جبرئیل و میکائیل و سایر ملائکه خدا، اما ناصبیان چون از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پیوسته میشنیدند در باره فضائل علی (ع)
و امتیازاتی که خدا به او ارزانی داشته و در تمام این موارد پیامبر (ص) میفرمود: جبرئیل برایم از جانب خدا چنین پیام آورده و
گاهی میفرمود جبرئیل طرف راست و میکائیل طرف چپ
ص: 286
و جبرئیل بر میکائیل افتخار میکند چون طرف راست علی است چنانچه وزیر دست راست پادشاه افتخار میکند بر وزیر دست چپ
و افتخار میکند بر اسرافیل که در پشت سر علی است و عزرائیل که در جلو به ماموریت گماشته شده که راست و چپ از جلو بهتر
است چنانچه اطرافیان پادشاه به نسبت قرب و منزلتی که دارند بر یک دیگر افتخار میکنند.
صفحه 176 از 211
و باز میفرمود ممتازترین ملائکه آن ملکی است که بیشتر از دیگران علی را دوست داشته باشد و سوگند ملائکه بین خودشان این
جمله است قسم به آن کسی که امتیاز بخشیده علی علیه السلام را بر تمام مردم بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.
و گاهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرمود ملائکه حجب مشتاق دیدار علی ابن ابی طالب هستند به اندازه مادر مهربانی که
مشتاق دیدار فرزند دلبند و نیکوکار خویش است آن فرزندي که پس از مرگ ده فرزندش برایش باقی مانده.
این ناصبیان میگفتند تا کی محمد صلی الله علیه و آله مرتب میگوید جبرئیل و میکائیل و ملائکه چنین هستند و همی مقام علی را
بالا میبرد و میگوید خداوند اختصاص به علی دارد نه سایر مردم ما بیزاریم از خدا و ملائکه و جبرئیل و میکائیل که علی را بعد از
محمد (ص) برتري میبخشد و بیزاریم از پیامبرانی که علی را بعد از پیامبر از سایر مردم برتر میدانند.
اما گفتار یهودان دشمنان خدا موقعی بود که پیامبر اکرم (ص) وارد مدینه شد، عبد الله ابن صوریا را آوردند. او گفت یا محمد
صلی الله علیه و آله چگونه میخوابی، زیرا به ما از کیفیت خواب پیامبري که در آخر الزمان میآید اطلاع دادهاند. پیامبر اکرم (ص)
در جواب او فرمود، چشمم خواب است ولی دلم بیدار است راست گفتی. باز پرسید بگو ببینم بچه از مرد است یا از زن فرمود
استخوانها و رگ و پیها از مرد است ولی گوشت و خون و موي از زن است گفت صحیح است گفت چرا بچه چنان شبیه عموي
خود میشود بطوري که هیچ شباهتی به دائیهاي خود ندارد فرمود هر کدام آبش بر دیگري بچربد شباهت به آن طرف میشود
گفت صحیح است گفت بگو ببینم چگونه میشود که بعضی فرزند ندارند و بچهدار نمیشوند و بعضی داراي بچهاند.
فرمود وقتی نطفه قرمز شود و کدر گردد منشأ فرزند نمیشود ولی اگر صاف باشد بچه خواهد شد گفت بگو ببینم خدا چگونه
است این سوره در رابطه با همین سؤال نازل شد
ص: 287
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ تا آخر سوره گفت صحیح است.
گفت یک سؤال دیگر باقی مانده اگر بگوئی به تو ایمان میآورم و از تو پیروي میکنم. بگو کدام فرشته برایت وحی را از جانب
خدا میآورد فرمود جبرئیل. ابن صوریا گفت در بین ملائکه جبرئیل دشمن ما است پیوسته کشتار و گرفتاري و جنگ را براي ما
آورده اما پیک و پیامآور ما میکائیل است که حامل شادي و فراوانی است اگر فرشته وحی تو میکائیل بود به تو ایمان میآوردم
چون او باعث تقویت قدرت ما میشد ولی جبرئیل پادشاه ما را از میان میبرد به همین جهت دشمن ما است.
سلمان فارسی از او پرسید از کجا شروع شد دشمنی او با شما جواب داد بسیار زیاد اتفاق افتاده که با ما دشمنی ورزیده ولی
شدیدترین دشمنی او آنجا بود که خداوند به پیامبران خود خبر داد که بیت المقدس به دست مردي به نام بخت النصر و در زمان
حکومت او خراب شدن آن را به ما گفته بود با اینکه خداوند هر چه را بخواهد تغییر میدهد و هر چه را مایل باشد باقی میگذارد
و آنچه را بخواهد از میان میبرد.
در همان تاریخ اجداد ما یکی از زورمندان بنی اسرائیل را که پیامبر نیز بود و دانیال نام داشت براي دفع و قتل بخت النصر مامور
کردند و مال زیادي در اختیارش گذاشتند تا در این راه خرج کند در بین راه که به جستجوي او بود در بابل پسرك ضعیف و
ناتوانی را یافت که نیرو و قدرتی نداشت خواست او را بکشد اما جبرئیل مانع او شد. به دانیال گفت اگر خدا او را امر به کشتن شما
اسرائیلیان نموده که تو نخواهی توانست او را بکشی ولی اگر این آن مرد نباشد به چه جهت او را میکشی. دانیال تصدیق کرد او را
و از کشتنش منصرف شد و بازگشت و جریان را نقل کرد. کم کم بخت النصر قوي شد و به سلطنت رسید و با ما به جنگ پرداخت
و بیت المقدس را خراب کرد به همین جهت ما او را دشمن خود میگیریم و میکائیل هم دشمن جبرئیل است.
سلمان گفت: ابن صوریا، با همین اندیشه فاسد از راه حقیقت گمراه شدهاید. میبینید که اجداد شما چگونه دانیال را مامور میکنند
براي کشتن بخت النصر با اینکه خداوند بوسیله انبیاء و پیامبرانش اطلاع داده که بر بیت المقدس دست مییابد و آنجا را خراب
صفحه 177 از 211
میکند آنها تصمیم داشتند پیامبران را تکذیب نمایند و آنها را در خبري که دادهاند متهم نمایند یا میخواستهاند با اینکه تصدیق
خبر پیامبران را مینمایند بر آنچه خدا مقدر نموده پیروز
ص: 288
شوند.
آیا چنین افرادي ممکن است کافر نباشند چه عداوتی میتوان داشت با جبرئیل که جلو طرح شکست تقدیر خدا را گرفته و از
تکذیب خبر انبیاء مردم را باز داشته.
ابن صوریا گفت صحیح است که خدا توسط انبیاء چنین خبري داده است ولی او هر چه را بخواهد محو میکند و هر چه بخواهد
ثابت میدارد.
سلمان گفت در این صورت نمیتوان اطمینان داشت به آنچه در تورات است نسبت به گذشته و آینده زیرا خداوند هر چه را
بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات مینماید و شاید خداوند موسی و هارون را از نبوت عزل کرده است و دعوت آنها را باطل
نموده چون هر چه را بخواهد اثبات میکند و هر چه آنها اطلاع دادهاند که در آینده به وقوع میپیوندد شاید انجام نشود و آنچه
گفتهاند انجام نمیشود شاید انجام شد و هر چه گفتهاند اتفاق افتاده شاید اتفاق نیافتاده و آنچه اطلاع دادهاند اتفاق نیافتاده شاید
اتفاق افتاده و ممکن است ثوابی را که میگویند در مقابل اعمال داده میشود خداوند محو کرده باشد و هر عقاب و عذابی که به
وسیله آنها تهدید کرده شاید انجام نشود زیرا محو و اثبات مینماید شما معنی محو و اثبات را نمیدانید به همین جهت کافر به خدا
هستید و تکذیب خبر غیبی خدا را نمودهاید و از دین خارج هستید.
بعد سلمان گفت من گواهی میدهم هر کس دشمن جبرئیل باشد او دشمن میکائیل است و آن دو دشمن کسی هستند که با ایشان
دشمنی ورزد و رفیق کسی که با آنها مهربان باشد خداوند این آیه را موافق قول سلمان رحمۀ الله علیه نازل کرد قُلْ مَنْ کانَ عَدُ  وا
لِجِبْرِیلَ هر که دشمن جبرئیل است چون پشتیبان اولیاء خدا است و فضائل علی (ع) را از جانب خداوند آورده او این قرآن را به
اجازه خدا بر قلب تو نازل کرده تصدیق سایر کتب آسمانی را میکند و هدایت است براي مؤمنین و بشارت براي آنها است به
نبوت حضرت محمد و ولایت حضرت علی و سایر ائمه علیهم السلام پس از او بشارت میدهد آنها را که اگر بر موالات این
خاندان بمیرند اولیاي واقعی خدا هستند بعد پیامبر اکرم (ص) به سلمان فرمود: خداوند سخن تو را تصدیق نموده و گفتارت را
پذیرفت اینک جبرئیل از جانب خدا پیام آورده است که سلمان و مقداد دو برادر پاك باز در محبت تو و علی برادر و وصی و
برگزیده تو هستند و آنها میان اصحابت همچون جبرئیل و میکائیل در میان ملائکهاند دشمن
ص: 289
کسی هستند که یکی از آن دو نفر را دشمن بدارد و دوست دوستدار خود هستند و دوست دوستدار محمد و علی هستند و دشمن
کینهتوز آنها، اگر مردم روي زمین دوست بدارند سلمان و مقداد را به اندازهاي که ملائکه آسمانها و حجب و کرسی و عرش
دوست دارند آنها را بواسطه دوستی با دوستان آنها و دشمنی با دشمنان ایشان یک نفر را خداوند عذاب نخواهد کرد.
-3 احتجاج طبرسی- از ابن عباس نقل میکند که گفت چهل نفر از یهودان مدینه گفتند برویم پیش این جادوگر دروغگو و
سرزنش نمائیم او را و تکذیبش کنیم او مدعی است من پیامبر خداي جهانم چگونه میتواند پیامبر باشد با اینکه آدم بهتر از اوست
نوح از او بهتر است یکایک انبیاء را نام بردند.
پیامبر اکرم (ص) به عبد الله بن سلام فرمود بین من و تو تورات حاکم باشد یهودان راضی شدند. آنها گفتند آدم از تو بهتر است
زیرا خداوند او را به دست خویش آفریده و از روح خود در او دمیده. پیامبر اکرم (ص) فرمود آدم پدر من است ولی به من داده
شده بهتر از آنچه به آدم دادهاند، پرسیدند چه چیز؟ فرمود منادي در هر روز پنج مرتبه فریاد میزند
صفحه 178 از 211
اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله
ولی نمیگوید آدم رسول خدا است لواء حمد در روز قیامت در اختیار من است نه در دست آدم گفتند صحیح است در تورات
نوشته است فرمود این یکی.
یهودان گفتند موسی بهتر از تو است فرمود به چه دلیل؟ گفتند زیرا خداوند عزیز با چهار هزار کلمه با او صحبت کرد ولی با تو
یک کلمه هم صحبت نکرده. فرمود به من بهتر از او دادهاند، پرسیدند چه چیز؟ فرمود: سُبْحانَ الَّذِي أَسْري بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ
الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِي بارَکْنا حَوْلَهُ من بر بال جبرئیل نشستم تا رسیدم به آسمان هفتم و از سدره المنتهی گذشتم که آنجا
جنۀ الماوي است تا بالاخره به ساق عرش چسبیدم از ساق عرش صدائی برآمد
انی انا الله لا اله الا انا السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر الرؤف الرحیم
با دل او را دیدم نه با چشم این بهتر است از آنچه به موسی دادهاند یهودان اعتراف نموده گفتند اینها در تورات مکتوب است فرمود
این دومی.
گفتند نوح بهتر از تو است فرمود به چه دلیل گفتند چون او سوار کشتی شد و بر جودي گذشت فرمود به من از نوح بهتر دادهاند
گفتند چه چیز؟ فرمود خداوند به من نهري در
ص: 290
آسمان عنایت کرده که مجراي آن زیر عرش است بر آن یک میلیون قصر است یک خشت از طلا و یک خشت از نقره خار و
خاشاك آن زعفران است و سنگریزه آن در و یاقوت است و زمینش از مشک سفید این براي من و امتم بهتر است و اشاره به همین
است آیه شریفه إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْکَوْثَرَ گفتند صحیح است این مطلب در تورات نوشته شده و این نهر بهتر از آن است پیامبر اکرم
(ص) فرمود این سومی.
گفتند ابراهیم بهتر از تو است فرمود به چه دلیل گفتند زیرا خداوند او را خلیل خود قرار داده فرمود اگر ابراهیم خلیل خداست من
حبیب خدایم. پرسیدند چرا تو را محمد نامیدهاند فرمود مرا خداوند محمد نامیده و اسم مرا از اسم خود جدا نموده او محمود است
و من محمد و امت من حامدند یهودان گفتند صحیح است این بهتر از آن است، فرمود این چهارمی.
گفتند: عیسی بهتر از تو است فرمود براي چه؟ گفتند زیرا عیسی بن مریم روزي در گردنههاي بیت المقدس بود شیاطین آمدند تا او
را بردارند خداوند جبرئیل را مامور کرد تا بال خود بر چهره شیاطین بزند و آنها را در آتش اندازد. با بال خود زد و آنها را در
آتش افکند.
پیامبر اکرم (ص) فرمود به من بهتر از او عنایت کردهاند گفتند چه چیز؟ فرمود روز جنگ بدر از پیکار با مشرکین برگشتم بسیار
گرسنه بودم وارد مدینه که شدم زنی یهودي به استقبال من آمد و بالاي سر خود تغاري داشت و در آن بزغالهاي را بریان کرده بود
و مقداري نیز شکر به همراه خود آورده بود گفت خدا را سپاس که به سلامت برگشتی و بر دشمن پیروز گردیدي من نذر کرده
بودم اگر از این جنگ به سلامت و با غنیمت برگشتی این بزغاله را بکشم و آن را بریان کنم و برایت بیاورم. من از استرم به نام
شهباء پائین آمدم. همین که دست بردم که از آن گوشت بریان بخورم خداوند او را به سخن درآورد و روي چهارپا ایستاد و گفت
یا محمد مرا نخوري که مسموم هستم گفتند راست میگویی این بهتر از آن است پیامبر اکرم (ص) فرمود این پنجم.
گفتند یکی دیگر مانده بعد حرکت میکنیم فرمود بگوئید گفتند سلیمان بهتر از تو است پرسید به چه دلیل؟ گفتند چون خداوند
براي او شیاطین انس و جن و باد و حیوانات را مسخر گردانیده بود.
ص: 291
پیامبر اکرم (ص) فرمود خداوند براق را مسخر من گردانید که بهتر از تمام دنیا است و یکی از چهارپایان بهشت است صورتش
صفحه 179 از 211
مانند صورت انسان و پاهایش مانند چهارپایان و دم او شبیه دم گاو است از الاغ بزرگتر و از استر کوچکتر است زینی از یاقوت
قرمز دارد و رکاب آن از در سفید و هفتاد هزار افسار از طلا دارد داراي دو بال مکلل به در و گوهر و یاقوت و زبرجد است در
پیشانی او نوشته است
لا اله الا الله وحده لا شریک له محمد رسول الله
گفت صحیح است این مطلب در تورات نوشته شده و از آن بهتر است ما گواهی به یکتائی خدا و رسالت شما میدهیم.
پیامبر اکرم فرمود نوح در میان قوم خود نهصد و پنجاه سال درنگ کرد و آنها را دعوت به دین خدا نمود ولی خداوند تعداد
مؤمنین به او را اندك شمرده فرمود وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِیلٌ ولی در سن کم و عمر کوتاهم آنقدر پیرو من شدند که در طول عمر نوح
پیرو او نشدند و در بهشت صد و بیست صف هستند که هشتاد صف آن از امت من میباشند خداوند عزیز کتاب مرا حاکم و ناسخ
بر کتب آنها قرار داده من حلال نمودهام چیزهائی را که حرام کردهاند و حرام نمودهام بعضی از چیزهائی را که حلال دانستهاند.
یکی از آنها اینست که موسی (ع) ماهی گرفتن را در روز شنبه حرام کرده است و خداوند به متجاوزین از این دستور میفرماید
کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ* میمون پست باشید و آنچنان شدند اما من صید ماهی را حلال نمودم خداوند میفرماید أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَ
طَعامُهُ مَتاعاً لَکُمْ من چربیها را حلال نمودهام با اینکه شما آن را نمیخورید. بعد خداوند در کتاب خود بر من درود و صلوات
میفرستد و میفرماید إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً خداوند مرا به رافت و رحمت
میستاید و در قرآن میفرماید لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ و خداوند در
قرآن نازل نموده که با من به نجوي نپردازند مگر اینکه صدقهاي بدهند و هیچ پیامبري این امتیاز را ندارد خداوند در قرآن
میفرماید یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَيْ نَجْواکُمْ صَدَقَۀً بعد خداوند از آنها این حکم را برداشت.
توضیح: شاید اینکه یهودان نام عیسی بن مریم را میبرند از طرف نصاري صحبت میکنند و گمان آنها را بیان مینمایند. اینکه
پیامبر اکرم اراده خوردن بزغاله را مینماید قبل
ص: 292
از نزول حرمت ذبیحه اهل کتاب بوده یا منظور اظهار معجزه بوده نه خوردن و یا به ایشان اطلاع داده بودند که مسلمان آن را کشته.
-4 احتجاج طبرسی- از ثوبان نقل میکند که مردي یهودي خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید گفت یا محمد سؤال میکنم به من
جواب بده. ثوبان با پاي خود او را زد و گفت بگو یا رسول الله، یهودي گفت من فقط نامی را میبرم که خانوادهاش او را به آن نام
نامیدهاند گفت این آیه را توجه داري یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ روزي که زمین به غیر آن تبدیل شود
و آسمانها پیچیده شده است در دست او.
یهودي گفت مردم در آن وقت کجا هستند فرمود در ظلمت هستند، نه محشر، گفت اولین چیزي که بهشتیان میخورند چیست
وقتی وارد بهشت میشوند؟ فرمود کبد ماهی، پرسید غذاي آنها بعد از این چیست؟ فرمود کبد گاو، پرسید چه آشامیدنی میخورند
پشت سر این غذا؟ فرمود سلسبیل، گفت صحیح است یا محمد اینک از تو سؤالی میکنم که جز پیامبر کس دیگري نمیداند.
فرمود چه سؤال؟ گفت چگونه است که بچه شبیه پدر و مادرش میشود؟ فرمود آب مرد سفید و غلیظ است و آب زن زرد و رقیق
وقتی آب مرد فزونی یافت بر زن بچه پسر میشود به اجازه خدا، از همین جهت شباهت نیز پیدا میشود ولی موقعی که آب زن بر
مرد فزون شد بچه دختر میشود به اجازه خدا شباهت هم از همین جهت است. پیامبر اکرم (ص) فرمود آنچه از من پرسیدي سوگند
میخورم به آن کس که جانم در دست اوست هیچ اطلاعی از آن نداشتم جز اینکه خداوند همین الان مرا مطلع نمود.
علل الشرائع: همین خبر را نقل میکند تا این قسمت که کبد حوت میگوید بعد سؤال میکند چه آشامیدنی میخورند؟ 5- امالی
صدوق- از حسن بن علی علیهما السلام نقل میکند که یک نفر یهودي خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیده گفت تو مدعی هستی
صفحه 180 از 211
پیامبرم و به من وحی میشود مانند موسی بن عمران. پیامبر اکرم ساعتی سکوت نمود بعد فرمود آري من بهترین فرزند آدم هستم
فخري نیست من خاتم النبیین و پیشواي متقین و پیامبر پروردگار جهانیانم. گفتند مبعوث به جانب کدام گروه شدهاي عربها یا
عجمها یا ما خداوند این آیه را نازل نمود قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً.
آن یهودي که از همه داناتر بود گفت من از ده کلمهاي که خداوند با موسی بن عمران در
ص: 293
بقعه مبارکه مناجات نمود که جز پیامبر مرسل یا ملک مقرب کسی نمیداند میپرسم فرمود بپرس گفت بگو به من کلماتی را که
خداوند براي ابراهیم انتخاب کرد موقعی که خانه خدا را میساخت فرمود آن کلمات اینست
سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر.
یهودي گفت به چه چیز کعبه را مربع قرار داد فرمود به کلمات چهارگانه پرسید چرا کعبه نام گرفت فرمود چون وسط دنیا است
یهودي گفت تفسیر سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله را برایم بگو. فرمود خداوند میدانست که فرزندان آدم به خدا دروغ
میبندند فرمود
(سبحان الله)
یعنی منزه است خدا از آنچه آنها میگویند اما
الحمد لله
خداوند میداند که بندگان شکر نعمت او را نمیتوانند ادا نمایند پس خود را میستاید قبل از ستایش آنها و همین اول کلام است
اگر این نبود خداوند احدي را به نعمت خود متنعم نمیکرد اما
لا اله الا الله
این کلمه تقوي است که موجب سنگینی ترازوي عمل میشود در روز قیامت اما
الله اکبر
بالاترین و محبوبترین کلمات است در نزد خدا یعنی چیزي از من بزرگتر نیست نماز فقط به این کلمه شروع میشود بواسطه اهمیت
این کلمه در نزد خدا و همین اسم با ارزش و گرامی خدا است.
یهودي گفت صحیح است اما پاداش گوینده این کلام چیست؟ فرمود وقتی بنده بگوید
سبحان الله
با او تمام جهان غیر از عرش تسبیح میکنند به گوینده این کلام ده برابر پاداش میدهد وقتی بگوید
الحمد لله
که خداوند به او نعمتهاي دنیا را ارزانی میدارد متصل به نعمتهاي آخرت و این سخن اهل بهشت است وقتی وارد بهشت میشوند
همه سخنان دنیا تمام میشود و قطع میگردد مگر همین
الحمد لله
که خداوند در این آیه میفرماید دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ اما
لا اله الا الله
پس جزاي آن بهشت است و این آیه اشاره به همان است هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسانُ و آیا پاداش کسی که میگوید
لا اله الا الله
جز بهشت است.
صفحه 181 از 211
یهودي گفت راست میگویی یا محمد از اولی جواب دادي اینک اجازه بده دومی را بپرسم فرمود هر چه مایلی بپرس. جبرئیل از
طرف راست پیامبر و میکائیل از طرف چپ به او تلقین مینمودند.
یهودي گفت چرا تو را محمد و احمد و ابو القاسم و بشیر و نذیر و داعی نامیدهاند فرمود اما محمد زیرا من محمودم در زمین اما
احمد چون در آسمان محمودم اما ابو القاسم زیرا
ص: 294
خداوند در روز قیامت تقسیم میکند سهم آتش را هر کس کافر به من باشد از اولین و آخرین در جهنم است و اهل بهشت را
تقسیم میکند هر که به من ایمان آورد و اقرار بر نبوت من کند در بهشت است اما داعی زیرا من دعوتکننده مردمم به دین
پروردگارم اما نذیر من میترسانم به آتش جهنم هر کس را که مخالفت با من میکند اما بشیر من مژده به بهشت میدهم هر که را
اطاعت من کند.
گفت راست میگویی یا محمد، بگو ببینم چرا خداوند نماز پنجگانه را در این اوقات واجب بر امت تو در شبانه روز فرمود خورشید
هنگام ظهر حلقهاي دارد که وارد آن میشود وقتی داخل آن حلقه شد تمام جهان به جز عرش تسبیح خدا میکنند و این همان
ساعتی است که خدا بر من درود میفرستد به همین جهت خدا در این ساعت نماز را بر من و امتم واجب نموده و فرموده است أَقِمِ
الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلی غَسَقِ اللَّیْلِ و این همان ساعتی است که جهنم را در روز قیامت میآورند هر مؤمنی که در این ساعت
توفیق یابد ساجد یا راکع و یا قائم باشد خداوند بدنش را بر جهنم حرام مینماید اما نماز عصر همان ساعتی است که آدم در آن
ساعت از درخت منهی خورد و از بهشت او را خارج کرد خداوند فرزندان او را مامور به این نماز نمود تا روز قیامت. خداوند براي
امت من نیز لازم گردانید و این از محبوبترین نمازها در نزد خدا است و به من سفارش شد در بین نمازها به این نماز اهمیت خاصی
بدهم اما نماز مغرب این همان ساعتی است که خداوند توبه آدم را پذیرفت و فاصله بین موقعی که از درخت منهی خورد تا وقتی
که توبهاش را قبول کرد سیصد سال از سالهاي دنیا بود و در آخرت یک روز مانند هزار سال است از وقت نماز هزار سال است از
وقت نماز عصر تا عشاء آدم سه رکعت نماز خواند یک رکعت براي خطایش و یک رکعت براي خطاي حوا و یک رکعت براي
توبه خود خداوند این سه رکعت را بر امت من واجب نموده این ساعت استجابت دعا است خداوند به من وعده داده که مستجاب
نماید دعاي کسی را که در این ساعت او را میخواند این بود نمازهائی که خداوند مرا به آن مامور نموده و فرموده است فَسُبْحانَ
اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ.
اما نماز عشاي آخر چون قبر تاریک است و قیامت نیز تاریک است خداوند من و امتم را به این نماز مامور نموده تا قبول آنها
نورانی شود و به آنها نور عنایت شود بر صراط هر قدمی که بردارد براي نماز عشا خداوند جسدش را بر آتش حرام میکند و این
نمازي
ص: 295
است که خداوند براي پیامبران قبل از من انتخاب نموده است اما نماز صبح زیرا خورشید وقتی طلوع میکند بر دو شاخ شیطان
خداوند مرا مامور کرده که نماز صبح را بجا آورم قبل از طلوع آفتاب و پیش از آنکه کافر براي خورشید سجده نماید امت من
براي خدا سجده نمایند و سرعت در این نماز محبوبتر است نزد خدا و این نمازي است که ملائکه شب و ملائکه روز هر دو شاهد
آن هستند.
گفت راست میگوئی یا محمد اینک بگو چرا این چهار عضو که نظیفترین اعضاي جسد هستند اختصاص به وضو دارند. فرمود
وقتی شیطان به آدم وسوسه نمود و او نزدیک درخت رفت و به آن نگاه کرد آب صورتش رفت بعد از جاي حرکت کرد و این
اولین قدمی بود که به سوي خطیئه برداشت بعد با دست آن را گرفت و مالید و از آن خورد تمام زیور و لباسهایش از تنش پرید
صفحه 182 از 211
بعد دست خود را روي سر گذاشت و گریست وقتی خداوند از او درگذشت. بر او و فرزندانش وضو را بر این چهار عضو واجب
نموده و دستور به شستن صورت که به درخت نگاه کرد و دستور داد دو دست را تا آرنج بشوید چون از درخت برداشت و دستور
مسح سر چون دست خود را روي سر گذاشت و امر کرد دو پایش را مسح نماید چون گام برداشت بسوي خطا بعد بر امت من
مضمضه لازم شد تا دل از حرام بشوید و استنشاق نیز لازم گردید تا بر آنها حرام نماید بسوي آتش و گند جهنم را.
یهودي گفت راست میگوئی یا محمد، چیست پاداش عملکننده به آن پیامبر (ص) اولین لحظهاي که آب را دست میزند شیطان
از او دور میشود. وقتی مضمضه میکند خداوند قلب و زبانش را به حکمت نورانی میکند وقتی استنشاق میکند خدا او را ایمن
از آتش مینماید و بوي بهشت را روزي میگرداند. وقتی صورت بشوید خداوند صورتش را سفید میکند روزي که صورتها سفید
و سیاه میشوند در آن روز وقتی دو دستش را بشوید خداوند بر او حرام میکند غلهاي آتش را وقتی سر را مسح میکند خداوند
گناهان او را میزداید و وقتی دو پایش را مسح میکند خداوند او را بر صراط عبور میدهد روزي که قدمها در آنجا میلغزد.
گفت راست گفتی یا محمد مرا از پنجمی اطلاع بده چرا خداوند غسل جنابت را لازم نمود ولی براي ادرار و دفع غایط غسل را
لازم نکرد. پیامبر اکرم (ص) فرمود وقتی آدم از درخت خورد و آن غذا در تمام رگها و موي و پوست او جریان یافت وقتی مرد با
همسر
ص: 296
خود همبستر شود آب خارج میشود از هر رگ و موي او خداوند بهمین جهت بر ذریه او واجب نمود شستشوي از جنابت را تا
روز قیامت ولی ادرار از زیادي آشامیدنی است که میآشامد و غایط مواد زائد غذائی است که میخورد بهمین جهت براي آنها
وضو لازم شده است.
یهودي گفت صحیح میگوئی یا محمد (ص) اینک بفرمائید پاداش کسی که غسل جنابت از حلال نماید چیست؟ پیامبر اکرم
(ص) فرمود مؤمن وقتی با زن خود همبستر شود هفتاد نفر از فرشته بال و پر خود را میگشایند و رحمت نازل میشود و هر وقت
غسل نماید با هر قطرهاي خانهاي در بهشت خداوند برایش میسازد و این سري است بین خدا و خلق او (منظور غسل جنابت است).
یهودي گفت صحیح میفرمائید از ششمی مرا مطلع فرمائید. پنج چیز در تورات نوشته است که به بنی اسرائیل دستور داد به موسی
پیروي کنند بعد از او. فرمود تو را به خدا سوگند اگر اطلاع دهم میپذیري و اقرار میکنی؟ گفت آري.
فرمود اولین کلمه که در تورات نوشته شده مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ (ص) و به زبان عبرانی طاب است بعد این آیه را خواند یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً
عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ و در جمله دوم نام وصی من علی بن ابی طالب است و سوم
و چهارم دو نواده من حسن و حسین و در سطر پنجم مادر آنها فاطمه سرور زنان جهان صلوات الله علیهم است و در تورات نام
وصی من الیا و اسم دو نوادهام شبر و شبیر و آن دو نور چشم فاطمه علیهما السلام هستند.
یهودي گفت صحیح است اکنون میفرمائید فضیلت اهل بیت چیست؟ فرمود مرا بر پیامبران فضیلتی است هیچ پیامبري نیست مگر
اینکه قوم خود را نفرین نموده ولی من دعا بر امت خود را نگه داشتهام تا روز قیامت شفاعت کنم از آنها اما برتري بازماندگان و
خاندانم بر دیگران مانند برتري آب است بر تمام اشیاء که بوسیله آب حیات همه چیز است حب و دوستی خانواده من باعث کمال
دین میشود این آیه را قرائت نمود الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً تا آخر آیه.
یهودي گفت صحیح است یا محمد راجع به هفتم بفرمائید. فضیلت مردان بر زنان چیست. پیامبر اکرم فرمود مانند فضل آسمان
است بر زمین و مانند برتري آب است بر زمین
ص: 297
بوسیله آب زمین زنده میشود و با مردان زنان زنده میشوند اگر مردان نبودند خداوند زنان را نمیآفرید بواسطه این آیه الرِّجالُ
صفحه 183 از 211
قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ.
یهودي گفت چرا چنین است؟ پیامبر اکرم فرمود خداوند عزیز آدم را از گل آفرید از خداوند او را از بهشت خارج کرد و در دنیا
فضیلت مردان را بر زنان آشکار نموده مشاهده نمیکنی که زنان حیض میشوند بهمین جهت نمیتوانند عبادت کنند ولی مردان
دچار چنین ناپاکی نمیشوند یهودي گفت صحیح است ولی بفرمائید چرا خداوند روزه را بر امت شما سی روز واجب نموده ولی
بر سایر امتها بیشتر از این واجب کرده فرمود وقتی آدم از درخت منهی خورد در دل او سی روز باقی ماند خداوند بر فرزندانش
واجب کرد که سی روز تشنگی و گرسنگی بکشند و آن خوراکی که در شب میخورند تفضل و لطفی است از خدا به آنها همین
طور بر آدم تفضل نموده، خداوند بر امت من آن را واجب نموده بعد پیامبر این آیه را تلاوت نمود کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ
عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ.
یهودي گفت صحیح است پاداش کسی که روزه بدارد چیست؟ فرمود هر مؤمنی که ماه رمضان براي امر خدا روزه بدارد به امید
ثواب هفت امتیاز دارد.
-1 پیکرش از حرام زدوده میشود. 2- به رحمت خدا نزدیک میگردد. 3- کفاره خطاي آدم را پرداخته. 4- ناراحتیهاي مرگ بر
او آسان میشود. 5- ایمنی از گرسنگی و تشنگی در روز قیامت است. 6- خداوند به او براتی از آزادي آتش جهنم میدهد. 7- از
میوههاي بهشت به او میخوراند گفت صحیح است نهمی را بفرمائید چرا خداوند واجب کرده وقوف در عرفات را بعد از عصر
فرمود عصر همان ساعتی است که آدم در ساعت خلاف نمود. خداوند بر امت من وقوف و تضرع و دعا را در بهترین مواضع و
محبوبترین جاها نزد خود لازم نموده و ضمانت بهشت را براي آنها نموده و ساعتی که مردم از عرفات کوچ میکنند همان ساعتی
است که آدم کلمات را از خداوند پذیرفت و بر او توبه نمود خداوند توبهپذیر و مهربان است. سپس پیامبر اکرم (ص) فرمود
سوگند به آن کس که مرا به رسالت مبعوث نمود به عنوان بشیر و نذیر که خداوند را دري است در آسمان دنیا به نام باب الرحمۀ و
باب التوبۀ و باب الحاجات و باب التفضل و باب الاحسان و باب الجود و
ص: 298
باب الکرم و باب العفو و در عرفات اجتماع نمیکند احدي مگر اینکه شایسته این امتیازات میشود خداوند را صد هزار فرشته است
که با هر کدام صد و بیست هزار فرشته میباشد و خدا را رحمتی بر اهل عرفات است که بر آنها نازل میفرماید وقتی از عرفات
کوچ کنند خداوند ملائکه را شاهد میگیرد بر آزاد نمودن اهل عرفات از آتش و بهشت را براي آنها لازم مینماید و منادي فریاد
میزند بروید شما آمرزیده هستید مرا از خود خشنود کردید و از شما راضی شدم.
یهودي گفت صحیح میفرمائید اینک دهمی را بفرمائید و آن هفت امتیازي است که خداوند به شما عنایت فرموده در میان پیامبران
و به امت شما عنایت کرده میان تمام امتها پیامبر (ص) فرمود خداوند به من فاتحۀ الکتاب را عنایت نموده و اذان و جماعت در
مسجد و روز جمعه و بلند خواندن در سه نماز و آزادي که به امت من عنایت شده در هنگام بیماریها و سفر و نماز میت و شفاعت
براي اهل کبائر از امتم. یهودي گفت راست میفرمائی ثواب کسی که فاتحه را بخواند چیست.
پیامبر اکرم (ص) فرمود هر کس فاتحۀ الکتاب را بخواند خداوند معادل هر آیهاي که از آسمان نازل شده ثواب تلاوت آن آیات را
به او پاداش میدهد.
اما اذان پاداشش اینست که اذان گویان امت من محشور میشوند با پیامبران و صدیقین و شهداء و صالحین.
اما جماعت صفوف امت من در زمین مانند صفهاي ملائکه است در آسمان و یک رکعت در جماعت معادل بیست و چهار رکعت
است که هر رکعتی در نزد خدا محبوبتر از عبادت چهل سال است اما روز جمعه خداوند اولین و آخرین را براي حساب جمع
میکند مؤمنی که به سوي جماعت (جمعه) در روز جمعه برود خداوند بر او سبک میگرداند اهوال و ترسهاي روز قیامت را و او
صفحه 184 از 211
را روانه بهشت میکند.
اما بلند خواندن نماز موجب دور شدن شراره آتش میگردد به اندازه صدایش و از صراط عبور میکند و خوشحال میشود تا وارد
بهشت گردد.
اما ششم، خداوند تخفیف میدهد اهوال قیامت را براي امت من چنانچه در قرآن کریم ذکر نموده هر مؤمنی که نماز میت بخواند
خداوند بهشت را بر او واجب مینماید مگر منافق یا نافرمان پدر و مادر باشد اما شفاعت من در باره مرتکبین گناه کبیره است بجز
مشرکین و
ص: 299
ستمگران گفت درست است یا محمد، صلی الله علیه و آله من گواهی میدهم به لا اله الا الله و اینکه تو بنده و پیامبر او و خاتم
پیامبران و پیشواي متقین و رسول رب العالمینی پس از اسلام آوردن نوشتهاي سفید خارج کرد که در آن تمام گفتار پیامبر اکرم
صلی الله علیه و آله نوشته بود و گفت یا رسول قسم به آن کسی که تو را به حق مبعوث نموده این مطالب را نسخهبرداري نکردهام
مگر از الواحی که خدا براي موسی بن عمران نوشته بود در تورات فضیلت تو را خواندم بطوري که به شک افتادم. چهل سال است
که نام تو را از تورات محو میکنم و پیوسته میبینم باز نوشته است در تورات خواندم که این مسائل را جز تو بیرون نمیآورد و در
آن ساعتی که این مسائل به تو عرضه میشود جبرئیل طرف راست و میکائیل طرف چپ و وصیت در مقابل تو است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود راست میگوئی این جبرئیل طرف راست و میکائیل طرف چپ و وصیم علی بن ابی طالب است در مقابل
من یهودي ایمان آورد و نیکو ایمانی پیدا کرد.
این خبر در امالی و علل الشرائع و اختصاص نیز نقل شده.
توضیح: شرح این خبر در ابواب مناسب آن خواهد آمد.
-6 علل الشرائع- وهب یمانی گفت مردي یهودي پیش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده گفت آیا تو در ام الکتاب پیامبر
بودهاي قبل از بوجود آمدن خود؟ فرمود آري و این اصحاب مؤمن تو ثبت شده است نامشان با تو قبل از بوجود آمدن؟ فرمود
آري. گفت چه شد که شما موقع تولد زبان به حکمت نگشودي چنانچه عیسی زبان گشود با اینکه تو قبل از آن پیامبر بودي.
پیامبر اکرم (ص) فرمود وضع من مانند عیسی نیست او را خداوند از مادر بدون پدر آفرید چنانچه آدم را بدون پدر و مادر آفرید
اگر عیسی هنگام ولادت زبان به حکمت نمیگشود مادرش در مقابل مردم عذري نداشت که او را بدون پدر زائیده بود و او را
مورد مؤاخذه قرار میدادند چنانچه سایر زنان پاکدامن را بازخواست میکردند. سخن او باعث عذر مادرش گردید.
توضیح: شاید منظور یهودي سخن گفتن پیامبر در مقابل مردم بود. بهمین جهت پیامبر اکرم (ص) سخن گفتن خود را براي
خویشاوندان نزدیک خویش ذکر نکرد و یا اظهار نکردن براي آن بوده که اثباتش براي سائل با انکاري که داشت ممکن نبوده.
ص: 300
-7 علل الشرائع- انس بن مالک گفت عبد الله بن سلام شنید که پیامبر اکرم (ص) آمده است او در سرزمین یحترث بود خدمت
پیامبر اکرم (ص) رسید و گفت من سه سؤال از شما میکنم که جز پیامبر یا وصی او کسی نمیداند. اولین نشانه قیامت چیست و
اولین خوراك بهشتیان چه خواهد بود و چه چیز موجب کشش فرزند به پدر و مادرش میشود.
فرمود جبرئیل به من خبر داد لحظهاي پیش. عبد الله بن سلام گفت جبرئیل به تو خبر داده فرمود آري گفت او دشمن یهودان است
بین ملائکه بعد این آیه را قرائت نمود قُلْ مَنْ کانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ اما اولین نشانه قیامت آتشی است که
محشور میشوند مردم از مشرق به مغرب اما اول غذائی که اهل بهشت میخورند کبد ماهی است و وقتی آب مرد بر زن افزون شود
فرزند شبیه پدر میشود. عبد الله بن سلام گفت:
صفحه 185 از 211
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انک رسول الله و گفت یهودان مردمانی حیرانند اگر بدانند من مسلمان شدهام مرا نسبت به نادانی
میدهند یهودان خدمت پیامبر اکرم آمدند فرمود عبد الله بن سلام چگونه شخصی است گفتند بهترین ما است و سرور و سید ما
است فرمود اگر مسلمان شده باشد گفتند به خدا پناه میبریم از این کار.
عبد الله بن سلام پیش آنها آمد در حالی که میگفت اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله گفتند او بدترین ما است و
خانواده او بدند و از او جدا شدند به پیامبر اکرم (ص) عرض کرد این بود همان مطلبی که من از آن میترسیدم.
-8 علل الشرائع- یزید بن سلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سؤال کرد چرا قرآن را فرقان نامیدهاند فرمود زیرا آیات و
سورههاي آن متفرق است و به صورت الواح نازل نشده ولی سایر کتب از قبیل صحف و تورات و انجیل و زبور تمام آنها در الواح
و اوراق نازل شده است. گفت چرا خورشید و ماه در نور با هم مساوي نیستند فرمود وقتی خداوند آن دو را آفرید اطاعت نمودند و
هیچ مخالفتی ننمودند.
خداوند به جبرئیل دستور داد نور ماه را از بین ببرد جبرئیل نور ماه را محو کرد در روي قمر خطهاي سیاهی بر اثر همین محو نور
باقیمانده اگر ماه بهمان صورت خود مانند خورشید به جاي میماند و نورش محو نمیگردید شب از روز و روز از شب تمییز داده
نمیشد و نه روزهدار میدانست چقدر روزه گرفته و تاریخ ماه و سال نیز معلوم نمیشد و این آیه در همین مورد است وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ
وَ النَّهارَ آیَتَیْنِ فَمَحَوْنا آیَۀَ اللَّیْلِ وَ جَعَلْنا آیَۀَ النَّهارِ
ص: 301
مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسابَ.
گفت صحیح است بفرمائید چرا شب را لیل گفتهاند. فرمود زیرا مردان در پناه و کنار زنان قرار میگیرند و خداوند شب را موقع
الفت و پوشش قرار داده و این آیه همان مطلب را میفرماید وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً.
گفت صحیح است بفرمائید چرا ستارهها کوچک و بزرگ دیده میشوند و حال اینکه مقدار آنها مساوي است فرمود زیرا بین
ستارهها و آسمان دنیا دریاهائی است که باد امواج آن را به حرکت در میآورد و به همین جهت کوچک و بزرگ دیده میشود و
مقدار ستارگان همه مساوي هستند. گفت بفرمائید چرا دنیا را دنیا نامیدهاند فرمود زیرا دنیا پست است آفریده شده بیارزشتر از
آخرت اگر با آخرت خلق میشد اهل آن فانی نمیشد.
گفت بفرمائید چرا به قیامت قیامت میگویند فرمود زیرا در قیامت مردم قیام براي حساب میکنند گفت چرا آخرت را آخرت
نامیدهاند فرمود چون آخرت در آخر میآید بعد از دنیا سالهایش وصف ناشدنی است و روزهایش ناشمردنی و اهل آن نخواهند
مرد.
گفت راست میگوئی یا محمد. بگو ببینم اولین روزي را که خدا آفرید کدام روز بود فرمود روز یک شنبه گفت چرا یک شنبه
نامیده شد فرمود چون یکی است و محدود است گفت دوشنبه چرا فرمود چون روز دوم دنیا بود گفت سه شنبه جواب داد او روز
سوم پرسید چهارشنبه فرمود روز چهارم بود گفت پنج شنبه فرمود پنجمین روز دنیا بود و همان روز انیس است که ابلیس در آن
روز مورد لعنت قرار گرفت و ادریس را بلند نمود گفت جمعه چرا به این نام اختصاص یافت فرمود آن روزي است که مردم در آن
جمع میشوند وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ روز شاهد و مشهود است گفت شنبه را بفرمائید فرمود روز آسوده شدن و تمام گردیدن است و
این آیه در قرآن شاهد آن است وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ روز یک شنبه خلقت آسمان و زمین شروع
شد و روز جمعه اتمام یافت و شنبه روز فراغت و تمام شدن کار است.
گفت راست میفرمائید بفرمائید چرا آدم را آدم نامیدهاند فرمود زیرا از گل زمین و ادیم آن آفریده شده گفت پس آدم از همه نوع
گل آفریده شده یا از یک نوع. فرمود از همه نوع، اگر از یک نوع آفریده شده بود مردم، هم را نمیشناختند و به یک شکل بودند
صفحه 186 از 211
گفت شبیهی در دنیا دارند فرمود در خاك رنگ سفید و سبز و زرد و تیره و قرمز و آبی وجود دارد و در آن
ص: 302
طعم شیرین و شور و درشت و نرم و رنگ نزدیک به زرد هست بهمین جهت در میان مردم نرمخو و درشتخو و سفید و زرد و
قرمز پوست و زرد پوست و سیاه وجود دارد مطابق رنگهاي خاك.
گفت بفرمائید آدم از حوا آفریده شد یا حوا از آدم فرمود نه حوا از آدم اگر آدم از حوا آفریده میشد طلاق بدست زنان قرار
میگرفت نه بدست مردان گفت از همه آدم خلق شد یا از یک قسمت او فرمود از یک قسمت بدنش اگر از همه او آفریده شده
بود قصاص نیز در زنان جایز بود مانند مردان گفت از ظاهر آدم آفریده شد یا از باطنش فرمود از باطن او اگر از ظاهر آدم آفریده
شده بود زنان نیز مانند مردان میتوانستند آشکارا و ظاهر باشند بهمین جهت آنها پوشیدهاند گفت از طرف راست یا چپ او بود.
فرمود از طرف چپ اگر از طرف راست میبود مقدار سهم ارث زن هم برابر مرد میشد. بهمین جهت مرد دو برابر زن ارث میبرد
و شهادت دو زن مساوي با شهادت یک مرد است گفت پس از کجا خلق شد فرمود از گلی که اضافه مانده بود از پهلوي چپ آدم.
گفت راست میفرمائید بگوئید چرا نام بیت المقدس را روي آن سرزمین گذاشتهاند.
فرمود چون در آن سرزمین روحها مقدس شدهاند و ملائکه برگزیده گردیده و خداوند با موسی در آنجا صحبت کرد پرسید چرا
بهشت جنت نام دارد فرمود زیرا بهشت مستور و پوشیده از مردم است و خوب و پاك است و در نزد خدا یادآوري بهشت پسندیده
است.
-9 صدوق از شهر بن حوشب نقل کرد که گفت وقتی پیامبر اکرم (ص) وارد مدینه شد گروهی از یهود خدمت ایشان رسیدند و
گفتند ما میخواهیم از چهار چیز سؤال کنیم اگر جواب ما را دادي تو را تصدیق خواهیم کرد و به تو ایمان میآوریم فرمود در این
مورد با خدا عهد و پیمان ببندید گفتند بسیار خوب فرمود هر چه مایلید بپرسید.
گفتند چرا شباهت فرزند به مادر میشود با اینکه نطفه از مرد است فرمود شما را به خدا سوگند میدهم شما قبول ندارید که نطفه
مرد سفید و غلیظ است و نطفه زن قرمز و رقیق است هر کدام غلبه داشت شباهت به آن طرف میشود گفتند بسیار خوب.
پرسیدند بگو ببینیم چه چیز را اسرائیل بر خود حرام نمود قبل از نازل شدن تورات فرمود بگوئید شما را به خدا قسم محبوبترین
غذاها در نزد یعقوب مگر گوشت شتر و شیر آن نبود گرفتار یک نوع ناراحتی شد همین که خداوند او را شفا بخشید آن گوشت را
بر خود
ص: 303
حرام نمود به شکرانه این شفا گفتند بسیار خوب بگو ببینیم چطور میخوابی؟ فرمود شما را به خدا قسم میدهم آیا از امتیازات آن
شخصی که شما خیال میکنید من آن شخص نیستم این نیست که چشمش در خواب است ولی دلش بیدار گفتند چرا فرمود خواب
من همین طور است گفتند به ما از روح اطلاع بده فرمود شما را به خدا سوگند نمیدانید آن جبرئیل است گفتند چرا و همان فرشته
است که حامل وحی است براي تو و دشمن ما است و او فرشتهایست تندخو و سختگیر اگر جز این بود ما از تو پیروي میکردیم
خداوند این آیه را بهمین جهت نازل کرد قُلْ مَنْ کانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ تا این قسمت أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ.
-10 آیه وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ. وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ. أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ
بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَ کُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ. وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ. الَّذِینَ یَظُنُّونَ
أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ. وَ اتَّقُوا یَوْماً لا
تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَ فاعَۀٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْ َ ص رُونَ وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ
الْعَذابِ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ.
صفحه 187 از 211
امام (ع) فرمود خداوند با این آیات یهود را مخاطب قرار داده که حق را با باطل میآمیختند آنها معتقدند که محمد پیامبر است و
علی نیز وصی اوست اما پانصد سال دیگر خواهد آمد فرمود شما قبول دارید که تورات حاکم بین ما و شما باشد گفتند آري.
تورات را آوردند و شروع به خواندن آن نمودند بر خلاف مطالبی که در آن وجود داشت خداوند طوماري که در دست خواننده
بود برگرداند و زیر و رو کرد مقداري در دست یکی و بقیه در دست دیگري و به صورت اژدهائی درآمد که دو سر داشت و هر
سر آن اژدها دست راست یکی از آنها را گرفت شروع کرد به تکه تکه کردن دست او آن دو مرد فریاد و ناله میکردند.
طومارهاي دیگري نیز وجود داشت که به زبان آمده گفتند باید این عذاب را بکشید تا وقتی که آنچه در باره امتیازات محمد (ص)
و وصی او علی بن ابی طالب در تورات وجود دارد درست بخوانید.
در این موقع شروع به خواندن تورات بصورت صحیح کردند و ایمان به پیامبر و اعتقاد
ص: 304
به امامت علی بن ابی طالب (ع) نمودند خداوند فرمود لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ به این صورت که اقرار به محمد و علی علیهما السلام
از یک جهت بیاورید و از جهت دیگر کتمان کنید وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ اما نبوت و امامت این محمد و علی (ع) را منکرید و شما خود
میدانید که کتمان میکنید و مخالف علوم و عقول خود هستید وقتی خداوند اخبار شما را حجت قرار داده اما شما منکر میشوید
او هرگز حجت خویش را از بین نمیبرد و با دلائل دیگري آنها را در میان خلق به پا میدارد شما نمیتوانید بر خداوند پیروز و
غالب شوید.
سپس خداوند به گروهی از یهودان منافق که زالووار اموال فقراء را به خود میکشند و مال اغنیاء را میخورند آنها که امر به
معروف میکنند ولی خود انجام نمیدهند و از کار بد باز میدارند ولی خود مرتکب آن میشوند فرموده است أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ
مردم را امر به صدقه دادن و رد امانت میکنید وَ تَنْسَ وْنَ أَنْفُسَ کُمْ و آنچه میگوئید انجام نمیدهید وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ منظور
خواندن تورات است که امر به کار نیک میکند و از زشتیها باز میدارد و کیفر متمردین را بیان مینماید و شرافت و شخصیت
اطاعتکنندگان را بازگو میکند أَ فَلا تَعْقِلُونَ شما اندیشه و عقل ندارید که چه عذابی در انتظار کسانی است که امر کنند و خود
انجام ندهند و باز دارند از کاري که خود انجام میدهند اینان گروهی از رؤساي یهود بودند که اموال بیت المال و صدقات را به
خود اختصاص میدادند و به نفع خویش ضبط میکردند بعد خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیدند در حالی که نادان مردم خود را علیه
پیامبر صلی الله علیه و آله به جسارت واداشته بودند که میگفتند محمد (ص) از حد خود تجاوز نموده و ادعاي بیجا مینماید. همه
خدمت پیامبر اکرم (ص) رسیدند و عوام آنها تصمیم داشتند که به پیامبر (ص) حمله نمایند و او را بکشند گر چه آن جناب میان
اصحاب و یاران خود باشند و باکی از آینده نداشته باشند وقتی حضور یافتند رؤساي یهود شروع به صحبت کردند با اینکه قرار
داشتند موقعی که حضرت محمد (ص) را مغلوب نمودند شمشیر به روي او بکشند.
گفتند تو مدعی هستی که پیامبري، مانند موسی و سایر انبیاي پیشین؟ و پیامبر اکرم (ص) فرمود: اما ادعاي پیامبري درست است اما
اینکه بگویم من نظیر موسی و انبیاء هستم این را نمیگویم. مقام و موقعیتی که خداوند به من ارزانی داشته کوچک نمیکنم.
خداوند عزیز میفرماید برتري تو اي محمد بر سایر پیامبران و مرسلین و ملائکه و
ص: 305
مقربین مانند برتري من است که من پروردگار جهانیانم بر تمام جهانیان همین سخن را خداوند به موسی فرمود وقتی او گمان
میکرد بر تمام جهانیان برتري دارد.
یهودیان از این جملات به خشم آمدند و تصمیم گرفتند که پیامبر اکرم (ص) را بکشند و خواستند شمشیرهاي خود را از نیام
بکشند تمام آنها متوجه شدند که دستهایشان مثل اینکه از پشت بسته شده و خشک است که قدرت حرکت دادن آن را ندارند
صفحه 188 از 211
متحیر ماندند.
پیامبر اکرم (ص) فرمود ناراحت نباشید خداوند تصمیم خوبی در باره شما دارد نگذاشت که به دوست او حمله کنید و شما را
مجبور کرد که استدلال او را در باره نبوت حضرت محمد و وصی او علی بن ابی طالب (ع) گوش دهید.
سپس پیامبر اکرم (ص) رو به یهودان نموده فرمود اي مردم یهود این رؤساي شما کافرند و اموال شما را میبلعند و حقوق شما را
نمیدهند و ستم به شما روا داشتهاند در اموالی که به خود اختصاص دادهاند پایین و بالا میبرند.
رؤساي یهودان گفتند اینک استدلال بر ادعاي خود بنما در مورد نبوت خویش و وصایت علی (ع) برادرت این ادعاها بیخود است
که هم کیشان ما را علیه ما میشورانی.
پیامبر اکرم (ص) فرمود اما خداوند عزیز اجازه داده که من حاضر نمایم آن اموالی را که شما به این مردم ضعیف خیانت کردهاید و
همچنین صورت حسابهائی که ترتیب دادهاید و در آن صورت حسابها حق اینها را را به نفع خویش ضبط نمودهاید حاضر شود و
اعضاي آنها گواهی دهد به این عمل و هم اعضاي شما سخن از این ظلم افشاء کند.
در این موقع پیامبر اکرم (ص) فرمود این فرشتهها خداي عزیز کلیه اموالی که اینها به نفع خویش ضبط نموده و به مردم عوام ستم
روا داشتهاند حاضر کنید. کیسههاي زر و سیم و لباسها و حیوانات و انواع مختلف از اموال از بالا سرازیر شدند و در مقابل ایشان
صف کشیدند.
فرمود پیامبر اکرم (ص) صورت حسابهاي آنها را بیاورید که در آن صورت حسابها اینها مغالطه نموده و حق این بیچارگان را به
خویش اختصاص دادهاند در این موقع طومارهائی آمد و روي زمین قرار گرفت فرمود این طومارها را بردارید. وقتی برداشتند نوشته
شده بود نصیب و حق فلان کس فلان مبلغ است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود اي فرشتگان خدا زیر اسم هر کس مقداري
که از او به سرقت گرفتهاند و به او ستم روا
ص: 306
داشتهاند بنویسید. مشاهده کردند به خط آشکار نوشته شد نصیب و حق فلان کس فلان مبلغ است. متوجه شدند که به آنها ده برابر
خیانت شده است که حقشان را ندادهاند.
پیامبر اکرم (ص) فرمود اي ملائکه خدا اموالی که حق این مردم است جدا کنید تا به هر کس حق خود او داده شود اموال از هم
جدا شد و تا به همان مقداري که در صورت حسابها نوشته شد کنار قرار گرفت و معلوم شد این مبلغ مقدار را به سرقت برده و به
خود اختصاص دادهاند. پیامبر اکرم (ص) به هر کدام از عوام حضور داشتند حق آنها را پرداخت و آنها که نبودند برایشان فرستاد و
کسانی که فوت شده بودند به ورثه آنها پرداخت. خداوند رؤساي یهود را بین مردم رسوا نمود ولی شقاوت بر بعضی از آن رؤسا و
مردم مستولی گردید و عدهاي را هم خداوند توفیق هدایت بخشید.
آنهائی که تصمیم اسلام آوردن گرفتند به پیامبر (ص) عرض کردند ما گواهی میدهیم که شما برترین پیامبران و وصیت علی بن
ابی طالب علیهما السلام برترین اوصیاء است اینک خداوند ما را به گناهانمان رسوا نمود اما اگر توبه کنیم و دست از هر چه ستم به
مردم نمودهایم برداریم آینده ما چگونه خواهد بود؟
فرمود شما با ما در بهشت رفیق خواهید شد و برادر ما در دین و آئین خدا هستید این مردم نیز رسوائی شما را فراموش خواهند کرد
بطوري که یاد یکی از آنها نخواهد آمد.
گفتند ما گواهی به یکتایی خدا که شریکی ندارد میدهیم و به رسالت و برگزیدگی و عظمت شما و اینکه علی برادر شما وزیر و
نگهبان دین و نائب و جانشین شما است و او نسبت به شما همچون هارون است نسبت به موسی جز مرتبه پیامبري که بعد از شما
پیامبري نخواهد بود پیامبر اکرم (ص) فرمود اینک رستگار شدید.
صفحه 189 از 211
بعد خداوند در این آیه میفرماید یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ که موسی و هارون را براي اجداد شما به نبوت
فرستادم تا بشارت به ظهور حضرت محمد (ص) و نبوت او و وصایت علی (ع) و امامان از عترت پاکش بدهند و پیمانها و
عهدهائی در این مورد از شما گرفتم که اگر به آنها وفا کنید در بهشت برین فرمانفرما خواهید بود. استحقاق لطف و محبت خدا را
خواهید داشت وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ و شما را بر جهانیان برتري بخشیدم یعنی اجداد شما را برتري بخشیدم هم از نظر دین و
هم از نظر دنیا.
اما برتري دینی آنها بواسطه آن بود که ولایت حضرت محمد و علی علیهما السلام و آل
ص: 307
آنها را پذیرفتند و اما در دنیا به اینکه ابر بر سر آنها سایه افکند و خداوند براي آنها مرغ بریان و ترنجبین را از آسمان نازل نمود و از
یک سنگ آب خوشگوار مینوشیدند و دریا را براي آنها شکافت و آنها نجات یافتند و دشمنانشان غرق گردیدند آنها را بدین
وسیله بر اهل زمانشان برتري بخشید آن کسانی که مخالف عقیده ایشان بودند و انحراف داشتند.
سپس خداوند به آنها فرمود وقتی چنین کاري را نسبت به اجداد شما انجام داده باشم بواسطه پذیرفتن ولایت محمد (ص) پس
شایسته است که شما را بیشتر فضیلت دهم که به عهد و پیمان خود وفا کردهاید بعد میفرماید وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ
شَیْئاً یعنی بپرهیزید از روزي که هیچ کس نمیتواند جلو عذابی که به دیگري خواهد رسید هنگام مرگ بگیرد وَ لا یُقْبَلُ مِنْها
شَفاعَۀٌ و نه شفاعت او پذیرفته میشود در تاخیر مرگ وَ لا یُؤْخَ ذُ مِنْها عَدْلٌ و نه از او پذیرفته میشود که دیگري را براي مرگ
معرفی نماید به جاي او.
امام صادق (ع) فرمود این جریان هنگام مرگ است که شفاعت و فدا قبول نمیشود اما در قیامت ما و خانوادهمان تمام گرفتاریهاي
شیعیانمان را برطرف میکنیم.
-11 تفسیر امام حسن عسکري (ع)- در مورد آیه ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما
یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَۀِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ امام در مورد ثُمَّ
قَسَتْ قُلُوبُکُمْ فرمود یعنی دلهایتان کور و خشک و دور از خیر و رحمت شد اي یهودان. مِنْ بَعْدِ ذلِکَ یعنی بعد از اظهار آیات و
معجزات عالی که در زمان حضرت موسی مشاهده کردید و آیات و معجزاتی که از حضرت محمد (ص) دیدید فَهِیَ کَالْحِجارَةِ
مانند سنگ ترشح و رطوبتی نداشت که موجب سود و نفعی باشد یعنی نه حق خدا را پرداختید و نه از اموال و قدرتهاي مالی خود
انفاق نمودید و نه گرسنهاي را سیر کردید و نه مهماننوازي نمودید و نه به داد کسی رسیدید و هیچ عمل به آداب انسانیت نکردید
أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً یعنی دلهاي شما مانند سنگهاي سخت یا سختتر از سنگ شد. بصورت ابهام بیان میکند و توضیح نمیدهد مانند
کسی که به دیگري میگوید تو نان یا گوشت خوردهاي و منظورش این نیست که من نمیدانم کدام را خوردهاي میخواهد بر
شنونده مبهم باشد تا نفهمد که چه خورده گرچه میداند او چه خورده است معنی آیه این نیست که بلکه سختتر از سنگ است
زیرا استدراك (که مطلبی را اول به صورتی بگویند و بعد آن را تصحیح کنند یک نوع غلطی
ص: 308
است که جمله بعد آن را تصحیح میکند) و این محال است که به خدا نسبت دهیم که مطلبی را به غلط بگوید بعد تصحیح نماید
زیرا او عالم به گذشته و حال و آینده است که اگر چیزي در آینده بوجود آید چگونه خواهد بود این استدراك مخصوص مخلوق
ناقص است منظورش این هم نیست که دلهاي شما چون سنگ و سختتر از سنگ است یعنی نه سختتر و نه ملایمتر وقتی بعد
بفرماید سختتر است گفتار قبل خود را باطل مینماید زیرا قبلا فرمود مانند سنگ است و این مثل است براي کسی که منظورش
اینست که بفهماند دلهاي شما منبع و منشأ خیري نیست نه کم و نه زیاد در جمله اول مبهم آورده چون میفرماید أَوْ أَشَ دُّ ولی در
صفحه 190 از 211
جمله دوم توضیح داده که از سنگ سختتر است این توضیح نه بوسیله لفظ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً است بلکه بوسیله این آیه است وَ إِنَّ مِنَ
الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ یعنی در قساوت بطوري است که از آن خیري بر نمیخیزد در میان سنگها بعضی منشأ تراوش آب
میشوند و به درد مردم میخورند وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ بعضی از سنگها میشکافد و از آنها آب میتراود که منبع
خیري است به جز آن نهرها که از دل کوهها جاري است اما دلهاي آنها هیچ خیر از آن نمیتراود و تکان نمیخورد تا موجب
خیرات مختصري گردد بعد میفرماید وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَۀِ اللَّهِ بعضی از این سنگها فرود میآید از خشیت خدا وقتی آنها
را قسم به خدا و به اسماء اولیاء خدا محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و اولاد پاکش علیهم السلام بدهند ولی در دلهاي شما
چنین اثري وجود ندارد وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ خداوند کاملا مطلع از وضع شما است طبق استحقاق به شما جزا و کیفر میدهد
او هرگز ظلم به شما نخواهد نمود حسابی سخت میگیرد و عقابی سخت مینماید آنچه در این آیه خداوند در باره دلهاي آنها
میفرماید شبیه مطلبی است که در سوره نساء میفرماید.
أَمْ لَهُمْ نَصِ یبٌ مِنَ الْمُلْکِ فَإِذاً لا یُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِیراً اگر قدرت در دست آنها بود به مردم به اندازه ذرهاي هم نمیدادند و توضیحی
که در مورد سنگها داده شبیه توصیفی است که در این آیه میفرماید لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَ َ ص دِّعاً مِنْ
خَشْیَۀِ اللَّهِ این سرزنش در ارتباط با یهودان و ناصبیها است یهودان جامع هر دو کار و فاعل هر دو خطا بودند بهمین جهت بر آنها
سخت گرفته شد بصورتی که پیامبر اکرم (ص) ایشان را مورد سرزنش قرار داد.
ص: 309
چه آنکه گروهی از رؤساي ایشان و زبان آوران گفتند: یا محمد (ص) تو ما را ملامت میکنی و نسبت به دلهاي ما خبر میدهی
که خدا میداند آن طور نیست دلهاي ما موجب خیر کثیري است ما روزه میگیریم صدقه میدهیم و با فقرا مواسات داریم.
پیامبر اکرم (ص) فرمود خیر و خوبی در صورتی درست است که در راه خدا باشد و به دستور او انجام شود اما وقتی منظور ریا و
دشمنی با پیامبر خدا و خودنمائی بوسیله ثروت علیه سفیر خدا باشد چنین کاري خیر نیست بلکه شر خالص است و گردنگیر فاعل
آن چنان میشود که به عذاب شدید مبتلا خواهد شد.
گفتند یا محمد (ص) تو چنین ادعائی میکنی ولی ما میگوئیم آنچه انفاق میکنیم در راه سرکوب نمودن تو و پراکنده کردن
یاران تو است که براي ما جهاد بزرگی است و از خداوند آرزوي ثواب عظیمی در مقابل این اعمال داریم. و کمترین حال چنین
است که ما با شما در ادعا برابر باشیم. دیگر چه فضیلتی براي تو نسبت به ما میماند.
پیامبر اکرم (ص) فرمود برادران یهود ادعا ابتدا مساوي است نسبت به کسی که به حق این ادعا را میکند و کسی که به باطل مدعی
است ولی حجتها و براهین خداداد بین این دو فرق میگذارد و پرده از ادعاي باطل بر میدارد و حق را آشکار میکند. محمد
(ص) رسول خدا نادانی شما را مغتنم نمیشمرد که بدون دلیل سخن او را بپذیرید ولی چنان براي شما استدلال میکند که امکان
نپذیرفتن آن را نداشته باشید و نتوانید فرار کنید اگر محمد (ص) یک معجزه به انتخاب خود مینماید خواهید گفت که این
ساختگی و حیلهبازي است یا قبلا آموخته است اما اگر خودتان تقاضا کنید و انتخاب نمائید دیگر نمیتوانید چنین ادعائی را بنمائید
اینک چه معجزهاي میخواهید خداوند به من خبر داده که هر چه شما انتخاب کنید انجام خواهد داد تا بهانه کفار را قطع نماید و
موجب افزایش بصیرت مؤمنین شما گردد.
گفتند با ما به انصاف رفتار کردي، اگر همین وعدهاي که دادي در مورد خود به انجام رسانیدي و گر نه باید از ادعاي خود در
مورد نبوت دست برداري و مانند مردم عادي باشی و تابع حکم تورات گردي، زیرا نتوانستهاي آنچه ما خواستهایم انجام دهی و
ادعایت باطل گردید پیامبر اکرم فرمود باید تعهد به واقعیت و حقیقت کنید نه تهدید نمائید حالا هر چه مایلید انتخاب کنید تا بهانه
شما از میان برود.
صفحه 191 از 211
گفتند یا محمد (ص) اینک از این کوه گواهی (برسالت) خود بخواه پیامبر اکرم (ص)
ص: 310
فرمود اي کوه از تو میخواهم به حق محمد و آل پاکش آنها که به نام ایشان خداوند عرش را بر شانه هشت فرشته سبک نموده با
اینکه نمیتوانستند آن را تکان بدهند آنها که به نام ایشان خدا توبه آدم را پذیرفت و از خطایش درگذشت و به مقام اول او را
برگرداند و به حق محمد و آل پاکش آنها که با نام آنها و درخواست از خدا ادریس را در بهشت خداوند به مقام ارجمندي رساند
اینک براي این یهودان گواهی بده به آن شهادتی که خداوند در توبه امانت گذارده در مورد قساوت دلهاي ایشان و تکذیب آنها
گفتار محمد رسول خدا (ص) را. کوه حرکتی کرد و آب از آن جاري شد و فریاد زد یا محمد گواهی میدهم تو رسول پروردگار
جهان و بهترین مردم هستی و گواهی میدهم که دل این یهودان چنانچه توصیف نمودهاي از سنگ سختتر است و چیزي از آن بر
نمیآید چنانچه از دل سنگ آب سیل آسا میتراود یا بیرون میآید و گواهی میدهم که آنها دروغ میگویند در مورد نسبت
کذبی که بتو میدهند در رابطه با خداي جهان.
توضیح: بقیه این خبر در ابواب معجزات پیامبر اکرم (ص) خواهد آمد.
-12 تفسیر امام- در مورد آیه أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ میفرماید وقتی پیامبر اکرم (ص) با معجزات خود یهودان را مغلوب نمود و
بهانه آنها را قطع کرد بطوري که امکان مقابله نداشتند و نتوانستند مبارزه نمایند در مقابل معجزات آن جناب گفتند یا محمد (ص)
ما ایمان آوردهایم به رسالت شما و به اینکه شما هادي و مهدي هستی و علی (ع) برادرت وصی و ولی خدا است اما وقتی با سایر
یهودان به خلوت مینشستند به آنها میگفتند این ایمانی که ما به ظاهر آوردیم ما را از ناراحتیهائی که از جانب ایشان میرسد
مصون نگه میدارد و ما را کمک به نابودي او و اصحابش مینماید زیرا وقتی آنها خیال میکنند از ایشان هستیم به ما اعتماد نموده
اسرار خود را در اختیار ما میگذارند و چیزي از ما پنهان نمیکنند و ما بدین وسیله اطلاعات خود را در اختیار دشمنان آنها
میگذاریم و به کمک ما میتوانند در هنگام اشتغال و گرفتاري آنها که امکان دفاع ندارند برایشان حمله نمایند در عین حال به
آنها مشاهدات و معجزاتی که دیده بودند اظهار میکردند. خداوند پیامبر اکرم (ص) را بر این اعتقاد زشت آنها آگاه نمود و
مداخلات بیجاي آنها و اینکه منکر مشاهدات خود هستند در مورد معجزات و دلائل واضح آن جناب و فرمود أَ فَتَطْمَعُونَ آیا طمع
دارید شما و اصحابت از قبیل علی (ع) و آل پاکش أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ که ایمان به شما
ص: 311
بیاورند این یهودانی که بوسیله دلائل و معجزات آنها را مغلوب کردهاید و با دلائل واضح آنها را مقهور نمودید أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ شما
را تصدیق کنند و براي شیطان صفتان خود مقام عالی و احوال شریف شما را بیان کنند. وَ قَدْ کانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ بعضی از این یهودان
بنی اسرائیل یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ کلام خدا را در کنار کوه طور سیناء و دستورات و نواهی خدا را میشنیدند ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ بعد تغییر
میدادند وقتی به دیگران تحویل میدادند مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ و کاملا متوجه بودند که آنچه میگویند دروغ است وَ هُمْ یَعْلَمُونَ.
بعد خداوند نفاق دیگر از آنها را بیان میکند وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا این یهودان وقتی با سلمان و مقداد و ابا ذر و عمار روبرو
میشدند میگفتند ما ایمان آوردیم آمَنَّا ایمان به نبوت محمد (ص) به همراه ایمان به امامت برادرش علی بن ابی طالب که او برادر
او و راهنما و وزیر دوستدارش و جانشین او در میان امت که وفا بعهد او و پرداختکننده تعهدات او است و بپا دارنده سیاست و
کفیل مردم و بازدارنده مردم است و اطاعت او موجب خشنودي خدا و جانشینان بعد از او ستارگان درخشان و ماه تابان و خورشید
نور افشان و دوستان آنها دوستان خدایند و دشمنانشان دشمنان خدا و بعضی میگویند گواهی میدهیم که محمد (ص) صاحب
معجزات و بپا دارنده دلائل واضح و دنباله مطلب را کشانده و در بخش معجزات پیامبر اکرم (ص) و باب جنگ بدر تا اینجا بیان
میکند که میگوید: گروهی از این یهودان وقتی به دیگران میرسند میگویند چه کار کردهاید به آنها اطلاع دادید که خداوند
صفحه 192 از 211
چگونه شما را مطلع از صدق نبوت محمد (ص) و امامت برادرش علی بن ابی طالب (ع) نموده لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ تا در نزد
خدا با شما به استدلال پردازند، به این طور که شما این معجزات و شواهد را مشاهده کردید ولی ایمان نیاوردید و اطاعت از او
ننمودید و چنین خیال میکردند اگر این شواهد و دلائل را براي دیگران نگویند از آنها بازخواستی نخواهد شد أَ فَلا تَعْقِلُونَ مگر
شما اندیشه نمیکنید که آنچه از دلائل و شواهد نبوت حضرت محمد (ص) به شما اطلاع میدهند حجتی بر شما خواهد بود أَنَّ اللَّهَ
یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ خدا میداند که در دل خود دشمنی حضرت محمد (ص) را پنهان کردهاید و این ایمان ظاهري آنها را در تصمیم
خود مبنی بر کشتن پیامبر و از بین بردن اصحابش بیشتر کمک میکند وَ ما یُعْلِنُونَ و آنچه آشکار میکنند از قبیل اظهار ایمان که
آنها را با مسلمانان مانوس نماید و اسرار آنها را کشف نمایند و براي آنها که میتوانند بر ضرر مسلمانان اقدام کنند این اسرار را
ص: 312
برسانند ولی خداوند چنان پیامبر خود محمد (ص) را در پناه خود نگه میدارد تا بتواند هدف خود را از بعثت آن جناب به انجام
برساند و نفاق و دشمنی آنها زیانی به پیامبر (ص) نمیتواند برساند.
خداوند میفرماید وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ تا آخر آیه. امام (ع) فرمود بعد خداوند میفرماید اي محمد (ص) بعضی از این یهودان بیسوادند
است یعنی او مانند وقتی که از مادر متولد « ام » که نمیتوانند کتاب بخوانند و نه سواد نوشتن دارند مانند امی که منسوب به لفظ
شده نمیتواند بنویسد و بخواند و اطلاعی از کتاب آسمانی و کتاب غیر آسمانی که به دروغ آسمانی معرفی کردهاند ندارد و فرقی
بین آن دو نمیگذارد.
إِلَّا أَمانِیَّ یعنی مگر براي آنها بخوانند و یا بگویند این کتاب خدا است و سخن پروردگار است اگر از کتاب خدا بر خلاف آنچه
نزول یافته بخوانند آنها تشخیص نمیدهند وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَظُنُّونَ یعنی هر چه دانشمندان ایشان به آنها تلقین کنند در مورد تکذیب
حضرت محمد (ص) و وصایت و امامت حضرت علی (ع) فقط تقلید از آنها میکنند با اینکه تقلید بر آنها حرام است سپس خداوند
میفرماید فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ امام (ع) در تفسیر این آیه فرمود این سخن را خداوند در مورد گروهی از یهودان
میفرماید صفاتی را در مورد پیامبر آخر الزمان مینویسند آن صفات بر خلاف صفات موجود در حضرت محمد (ص) باشد به این
صورت که بلند قامت و تنومند است و شکم بزرگ دارد و مویهایی نزدیک به قرمز رنگ دارد که حضرت رسول (ص) داراي این
صفات نبود و مدعی میشدند که آن پیامبر پانصد سال بعد از این خواهد آمد این سخنان را میگفتند تا ریاست و حکومتشان بر
آن مردم از دست نرود و استفادههائی که میبرند از میان نرود در ضمن از رنج خدمتگزاري نسبت به پیامبر اکرم (ص) و امیر
المؤمنین و یاران خاصش آسوده باشند خداوند میفرماید فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ واي بر آنها از این صفات غیر واقعی که در
باره محمد (ص) و علی (ع) به دست خود مینویسند و عذابی بس شدید در بدترین جاهاي جهنم وَ وَیْلٌ لَهُمْ براي مرتبه دوم
شدیدترین عذاب بر آنها مِمَّا یَکْسِبُونَ از اموالی که به دست میآورند که عوام مردم را از ایمان به حضرت محمد (ص) باز
میدارند و منکر ولایت و امامت حضرت علی (ع) میشوند.
و گفتند لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُودَةً امام (ع) در تفسیر آیه شریفه میفرماید این
ص: 313
یهودانی که اظهار ایمان میکنند ولی نفاق خود را پنهان مینمایند که پیوسته نقشه قتل و هلاك او را میکشند مدعی هستند که
چند روزي بیش دچار آتش جهنم نخواهیم شد. و جریان چنین بود که آنها خویشاوندان و برادران رضاعی در میان مسلمانان
داشتند که آنها را مورد سؤال قرار میدادند: چرا نفاق خود را پنهان میکنید شما خود میدانید که مورد خشم خداوند قرار خواهید
گرفت اما آنها جواب میدادند که مدت این عذاب اندك است و چند روزي بیش نیست بعد به نعمت بهشت جاوید خواهیم رسید
به استقبال این ناراحتی و رنج دنیا نمیرویم بواسطه آن عذاب مختصري که در آخرت مبتلا خواهیم شد که به زودي از ما برداشته
صفحه 193 از 211
میشود ولی حالا آزاد هستیم و گردن به دین او نمینهیم و از نعمت دنیا برخورداریم اشکالی ندارد ناراحتی بعد وقتی زودگذر
باشد اهمیتی ندارد.
خداوند میفرماید قُلْ أَتَّخَ ذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً بگو اي محمد آیا پیمان گرفتهاید از خدا بر اینکه عذاب شما در باره کفر به محمد و
وصی او و جانشینانش کم و معدود است. نه بلکه عذابی دائم و جاوید خواهد بود بر این انکار نبوت محمد و ولایت حضرت علی
که چون مادري مهربان به امر رهبري امت بعد از او قیام میکند فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ تا خدا خلاف پیمان و قرارداد خود نکند که
شما در هر دو ادعاي خود کاذب و دروغگو هستید.
-13 تفسیر امام حسن عسکري (ع)- وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ امام علیه السلام فرمود خداوند در این آیه
خطاب به همان یهودانی میکند که پیامبر اکرم (ص) براي آنها معجزه نمود در آن کوهها و آنها را سرزنش میکند به این صورت
که ما به حضرت موسی کتاب تورات را دادیم که احکام دین در آن بود و فضیلت محمد و آل او و امامت علی بن ابی طالب و
جانشینان بعد از او و مقام و ارزش مؤمنین به او و بدبختی کسانی که نسبت به او کفر ورزیدند وَ قَفَّیْنا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ و پیوسته
پیامبرانی یکی پس از دیگري فرستادیم وَ آتَیْنا عِیسَ ی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ و به عیسی بن مریم معجزاتی آشکارا دادیم از قبیل زنده
نمودن مرده و شفا بخشیدن به کور و پیس و اطلاع دادن از آنچه در خانه خود پنهان میکنند وَ أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ و او را بواسطه
جبرئیل مدد و یاري کردیم در آن موقعی که او را از پنجره خانهاش به آسمان برد و کسانی که تصمیم به کشتن او داشتند به اشتباه
انداختیم که خیال کردند آن شخص عیسی مسیح است.
-14 تفسیر امام (ع)- وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَقَلِیلًا ما یُؤْمِنُونَ امام
ص: 314
فرمود یعنی همان یهودانی که پیامبر اکرم (ص) براي آنها اظهار معجزه نمود گفتند که دلهاي ما منبع خیرات و علومی است که
داریم به وجود آن هیچ فضیلتی و شخصیتی براي تو یا محمد (ص) نمیبینیم که در کتابهاي خدا ذکر شده باشد و نه به زبان یکی
از پیامبران.
خداوند در رد آنها میفرماید بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بلکه خدا آنها را لعنت نموده و از خیر و نیکی دورشان کرده فَقَلِیلًا ما یُؤْمِنُونَ ایمان
مختصري دارند ایمان به بعضی از آنچه خدا فرستاده دارند و برخ دیگر را کافرند وقتی حضرت محمد (ص) را در مورد سایر
گفتارش تکذیب نمایند تکذیب ایشان از تصدیقشان بیشتر میشود اما اگر قرائت شود غُلْفٌ منظورشان این است که دلهاي ما در
پس پردهایست و نمیفهمیم گفتار و حدیث تو را شبیه این آیه است که خداوند میفرماید وَ قالُوا قُلُوبُنا فِی أَکِنَّۀٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ وَ
فِی آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَیْنِنا وَ بَیْنِکَ حِجابٌ و هر دو قرائت درست است آنها مدعی هر دو جهت شدهاند.
توضیح: مرحوم طبرسی مینویسد قرائتهاي مشهور غُلْفٌ به سکون لام است ولی کم قرائت به ضم لام شده اگر به سکون لام باشد
جمع اغلف است که شمشیر را وقتی در غلاف باشد اغلف میگویند و آنها که به ضم لام خواندهاند جمع غلاف است که معنی آن
اینست: با اینکه قلوب ما ظرف منبع علم است نمیدانیم چرا نمیفهمد که تو پیامبري.
-15 تفسیر امام (ع)- قُلْ إِنْ کانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خالِصَۀً تا اینجا وَ اللَّهُ بَصِ یرٌ بِما یَعْمَلُونَ امام (ع) فرمود حضرت مجتبی
(ع) فرموده است وقتی خداوند این یهودان را به زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سرزنش نمود و عذر و بهانه ایشان را قطع کرد
و دلائل واضح براي آنها اقامه نمود در مورد نبوت حضرت ختمی مرتبت و بهترین خلایق و اثبات کرد که علی (ع) سید اوصیاء و
بهترین فرد بعد از پیامبر (ص) است و عترت پاکش بپا دارنده دین خدا و رهبر و راهنماي بندگان خدایند و بهانه آنها قطع شد
بطوري که دیگر دلیل و برهانی نمیتوانستند اقامه نمایند شروع کردند به مکابره گفتند ما نمیفهمیم تو چه میگوئی ولی ما مدعی
هستیم که بهشت فقط به ما اختصاص دارد نه شما و علی و هواداران و امتت ما گرفتار شما شدهایم و خداوند ما را به این گرفتاري
صفحه 194 از 211
آزمایش میکند. ما اولیاء خاص خدا و بندگان نیکوکار او هستیم که دعایمان را مستجاب مینماید و هرگز درخواست ما را رد
نمیکند پس از این سخنان خداوند به پیامبر اکرم (ص) فرمود به آنها بگو اگر بهشت به شما اختصاص دارد نه دیگران که عبارتند
از محمد (ص) و علی و ائمه علیهم السلام و
ص: 315
سایر اصحاب و مؤمنین امت تو و شما گرفتار به محنت محمد و آل شدهاید و دعایتان مستجاب است پس آرزوي مرگ کنید براي
دروغگویان خود و مخالفین خویش.
زیرا محمد و علی علیهما السلام میگویند ما اولیاي خاص خدا هستیم نه دیگران که با ما در عقیده مخالفند و دعاي ما مستجاب
است اگر آنچه مدعی هستید واقعیت دارد پس آرزوي مرگ کنید براي هر کدام که دروغگو است از شما دو گروه إِنْ کُنْتُمْ
صادِقِینَ اگر واقعا راست میگوئید و دعایتان مستجاب است به این طور دعا کنید خدایا بکش هر یک از ما دروغگو هستیم تا
راست گویان آسوده شوند تا استدلال شما بیشتر روشن شود با اینکه صحیح و درست بوده.
سپس پیامبر اکرم (ص) بعد از ابراز آن معجزات براي ایشان به آنها فرمود اینک هر کدام از شما که این حرف را بزنید چنان آب
دهانتان گلوگیرتان میشود که در دم خواهید مرد.
یهودان میدانستند که در ادعاي خود دروغ میگویند و محمد و علی علیهما السلام در ادعاي خویش صادقند و هر که آنها را
تصدیق نماید صادق است. جرات نکردند چنین دعائی بکنند زیرا میدانستند همان دم خواهند مرد خداوند میفرماید وَ لَنْ یَتَمَنَّوْهُ
أَبَداً بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ، یعنی یهودان آرزوي مرگ براي کاذب و دروغگو نخواهند کرد بواسطه کفري که قبلا به خدا و محمد و
علی برادر و وصی او و ائمه طاهرین ورزیدهاند.
میفرماید وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ خداوند میداند آنها جرات آرزوي مرگ براي کاذب را ندارند چون میدانند خودشان دروغگو
هستند بهمین جهت دستور داده به تو اي پیامبر که ایشان را مغلوب نمائی با حجت خود و به آنها بگوئی دروغگو را نفرین کنند تا
از این عمل خودداري نمایند و براي ضعفاء روشن شود که آنها خود دروغگو هستند سپس میفرماید لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلی
حَیاةٍ اي محمد (ص) آنها را خواهی یافت حریصترین مردم به زندگی دنیا چون از نعمتهاي آخرت مایوس هستند و در کفر
خویش چنان غوطهورند که میدانند با چنین کفري امید بهشت امکان ندارد وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا خداوند میفرماید این یهودان
حرص به دنیا بیشتر دارند از مشرکین که منظور مجوسیان است زیرا آنها جز دنیا به چیز دیگري اعتقاد ندارند و امید خیري در
آخرت ندارند و بواسطه همین حرص شدید به زندگی دنیا دارند.
بعد سخن از یهودان میگوید یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَۀٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ
ص: 316
الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ آرزو دارند هر یک از آنها هزار سال عمر کنند و این درازي عمر آنها را از عذاب دور نخواهد کرد. در این آیه
خداوند نفرموده وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ فقط اگر چنین میفرمود معنی آن میشد که این آرزو او را دور از عذاب نمیکرد اما چون
منظورش عمر دراز بود.
فرمود وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ بعد میفرماید وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ خداوند میداند که آنها چه میکنند مطابق علم و
اطلاعی که دارد به آنها کیفر میدهد و به عدالت رفتار مینماید و ظلم روا نمیدارد.
امام حسن بن علی علیهما السلام فرمود وقتی یهودان از این آرزو و تمنا خودداري کردند و خداوند بهانه آنها را قطع کرد گروهی
از آنها که امتناع ورزیده بودند در حضور پیامبر گفتند یا محمد آیا تو مؤمنان مخلص و علی برادر و وصیت که برترین آنها است
دعایتان مستجاب است پیامبر اکرم (ص) فرمود آري.
صفحه 195 از 211
گفتند اگر واقعا چنین است بگو به علی دعا کند براي پسر رئیس ما که جوانی برومند و زیبا و تنومند بود اما مبتلا به برص و جذام
شده چنانچه گوشهگیر گشته و میان مردم رفت و آمد ندارد و حتی نان را بوسیله سرنیزه از فاصله دور بر میدارد کسی به او نزدیک
نمیشود.
فرمود او را بیاورید وقتی آوردند پیامبر (ص) و اصحاب دیدند قیافه بسیار کریه و زشت و بد شکلی دارد. پیامبر اکرم (ص) به علی
علیه السلام فرمود برایش دعا کن خداوند دعایت را مستجاب مینماید. علی (ع) شروع به دعا کرد و بعد از پایان یافتن دعا، جوان
تمام ناراحتیهاي خود را از دست داد و همان جمال و زیبائی و کمال اول برو برگشت.
پیامبر اکرم (ص) فرمود جوان، اینک ایمان بیاور به آن کس که از این گرفتاري نجاتت بخشید گفت ایمان آوردم و ایمان نیکوئی
پیدا کرد. اما پدرش رو به پیامبر اکرم نموده گفت یا محمد به من ستم روا داشتی کاش پسرم همان طور جذام و برص داشت و دین
تو را نمیپذیرفت من همان حال را بهتر دوست میداشتم.
پیامبر اکرم (ص) فرمود ولی خداوند او را از این درد نجات بخشید و بهشت برین را بر او ارزانی داشت. پدرش گفت چنین موقعیتی
را به تو و دوستت ندادهاند هنگام شفایش رسیده بود خدا به او شفا بخشید اگر دعاي دوست تو یعنی علی به اجابت میرسد در
امور خیر باید در امور شر نیز به اجابت برسد بگو دعا کند خدا مرا مبتلا به برص و جذام نماید من
ص: 317
میدانم هیچ کارم نخواهد شد تا معلوم شود براي آنها که فریب تو را خوردهاند که پسر من به دعاي او شفا پیدا نکرده.
پیامبر اکرم (ص) فرمود اي یهودي از خدا بپرهیز و قدر عافیت و سلامتی را بدان مبادا خود را دچار بلا کنی و به استقبال بلا و
گرفتاري به روي این نعمت را با تشکر و سپاسگزاري پاسخ بده هر که کفران نعمت نماید از او گرفته میشود و هر کس سپاسگزار
باشد به او افزایش میدهند.
یهودي گفت یکی از شکرهاي نعمت خدا تکذیب دشمن دروغگوي خدا است من میخواهم با این کار به پسرم بفهمانم که شفاي
او به شما هیچ ربطی ندارد و خوبشدنش بواسطه دعاي علی دوست شما نبوده.
پیامبر اکرم (ص) تبسمی نموده فرمود بسیار خوب تو میگوئی شفاي فرزندت به دعاي علی نبوده بلکه هنگام شفاي او مصادف با
دعاي علی گردیده، اکنون اگر علی بر تو نفرین کند و مبتلا به بلا بشوي خواهی گفت گرفتاري بلاي من مصادف با نفرین او شده
است؟
یهودي گفت نه این حرف را نمیزنم زیرا من بدین وسیله استدلال میکنم بر دشمن خدا و همین نیز دلیلی از طرف او براي من
است خداوند هرگز در چنین موردي دعاي دشمن خود را مستجاب نخواهد کرد که در این صورت بندگان خود را فریفته که دعاي
مدعی دروغی را اجابت نموده است.
پیامبر اکرم (ص) فرمود اکنون نیز نباید دعاي علی را در مورد شفاي فرزندت میپذیرفت چنانچه ادعا میکنی در باره تو نمیپذیرد
و کاري نمیکند که موجب اشتباه بندگان خدا شود و تصدیق دروغگو را بنماید. مرد یهودي متحیر شد زیرا شبهه او باطل گردید
باز گفت اگر راست میگوید علی این کار را نسبت به من انجام دهد.
پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود یا ابو الحسن این کافر جز سرپیچی و تمرد راه دیگري را نمیپذیرد اینک از خدا بخواه آنچه او
پیشنهاد میکند و بگو خدایا او را مبتلا به بیماري فرزندش بفرما. امیر المؤمنین (ع) همین نفرین را نمود و مرد یهودي به درد فرزند
خود مبتلا گردید و دچار جذام و برص شد شروع کرد به داد و ناله زدن و میگفت یا محمد (ص) فهمیدم راست میگویی مرا
ببخش.
پیامبر اکرم (ص) فرمود اگر خدا بداند تو راست میگویی نجاتت میبخشد ولی او
صفحه 196 از 211
ص: 318
میداند تو از این حال خارج نخواهی شد و پیوسته بر کفرت افزوده میشود اگر بداند در صورت نجات ایمان میآوري تو را
میبخشد زیرا خداوند جواد و کریم است.
فرمود امام (ع) درد یهودي چهل سال بهمین صورت باقی بود تا نشانهاي براي مردم باشد و موجب عبرت گردد و علامت و حجتی
براي حضرت محمد (ص) و آیندگان باشد و فرزندش صحیح و سالم هشتاد سال زندگی کرد تا موجب عبرت شود و مردم تشویق
به ایمان شوند و از کفر و طغیان کنارهگیري کنند.
پیامبر اکرم (ص) وقتی مرد یهودي مبتلا به بیماري شد و پسرش شفا یافت فرمود بندگان خدا از کفر نسبت به نعمت خدا بپرهیزند
زیرا بازگشت بلا براي ناسپاس و کافر خواهد شد بوسیله بندگی و اطاعت به خدا نزدیک شوید تا پاداش شما را زیاد کند و
عمرهاي خود را کوتاه کنید در دنیا بواسطه پیکار و جنگ با دشمنان خدا تا به شما طول عمر در آخرت عنایت کنند در بهشت
جاوید و اموال خود را در مصارف لازم بکار بندید تا ثروت و غناي شما افزون شود در بهشت.
گروهی گفتند یا رسول الله (ص) ما داراي بدنی ضعیف و عمري کوتاه و اموالی کم داریم که دیگر براي پیکار با دشمنان کافی
نیست و اموال ما از خرج خانوادهمان زیادتر نمیباشد، میفرمائید چکار کنیم؟ فرمود اینک با دل و زبان همراهی کنید.
عرض کردند به چه صورت؟ فرمود اما دلهاي خود را منحصرا بسپارید به محبت مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ و علی ولی الله و وصی رسول الله
و حب و دوستی برگزیدگان دین خدا و حب شیعه و دوستداران آنها و حب برادران مؤمن خودتان و خودداري از دشمنی و
کینهتوزي کنید اما زبانها را بگشائید به ذکر خدا و ستایش او و صلوات بر پیامبر و آل پاکش که خداوند به این اعمال شما را به
شایستهترین درجات میرساند و به مقامهاي عالی خواهید رسید.
-16 تفسیر امام (ع)- وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ امام فرمود خداوند میفرماید اي محمد، صلی الله
علیه و آله بر تو نازل کردیم آیات و نشانههاي آشکاري که شاهد صدق ادعاي نبوت تو است و آشکار میکند امامت برادرت علی
و وصی و صفی تو را و این دلائل کفر کسانی است که شک در باره تو و برادرت دارند و یا رد میکنند گفتار یکی از شما را و
نمیپذیرند سپس میفرماید وَ ما یَکْفُرُ بِها به این آیات که شاهد برتري تو و علی بعد از تو بر تمام جهانیان است کافر نمیشود مگر
فاسق و شخصی که
ص: 319
خارج از دین خداست از یهودان دروغگو و دشمنان سرسخت که به ظاهر خود را مسلمان مینامند.
امام فرمود حضرت علی بن الحسین (ع) فرمود: جریان چنین بود که وقتی عبد الله بن سلام به پیامبر ایمان آورد پس از سؤالهائی که
نمود و جوابهائی که دریافت کرد گفت یا محمد صلی الله علیه و آله یک چیز دیگر باقی مانده و آن بزرگترین سؤال و عالیترین
هدف است، چه کسی جانشین تو خواهد بود و تعهدات تو را میپردازد و امانات تو را رد میکند و آیات و نشانههاي تو را توضیح
میدهد؟ پیامبر اکرم (ص) فرمود اینک اصحاب من حضور دارند برو پیش آنها نور درخشان که در پیشانی جانشین من و چهره
تابناکش وجود دارد تو را راهنمائی خواهد کرد و به زودي طومار دست تو میگوید او وصی من است و اعضاء و جوارحت نیز
گواه بر آن خواهند شد.
عبد الله بن سلام پیش آنها رفت چشمش به علی (ع) در بین آنها افتاد که چهرهاش چنان میدرخشید که نور آفتاب را خیره
میکرد، طوماري که در دست داشت با اعضاي بدنش گفتند اي پسر سلام این علی بن ابی طالب است که دوستانش بهشت را پر
کردهاند و دشمنانش جهنم را و گسترش دهنده دین خدا در اطراف جهان است و کفر و بتپرستی را از روي زمین بر میدارد
چنگ به دامن ولایت او بزن تا سعادتمند شوي و پایدار باش در راه او تا رشد و کمال یابی.
صفحه 197 از 211
اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد صلی الله علیه و آله عبده و رسوله المصطفی و » عبد الله بن سلام گفت
.« امینه المرتضی و امیره علی جمیع الوري و اشهد ان علیا اخوه و صفیه و وصیه القائم بامره
کسی که تعهدات و دیون و امانتهاي او را رد میکند و آیات و بینات او را توضیح میدهد و با دلائل و معجزات خود اباطیل و
یاوهسرائیها را رد مینماید من گواهی میدهم که شما دو تا همان کسانی هستید که موسی و پیامبران پیش از او ما را راهنمائی به
شناخت شما نمودهاند و برگزیده همه اصفیاء هستند. بعد پیامبر اکرم (ص) فرمود حجت تمام گردید و شک و شبهه و بهانه برطرف
شد دیگر مرا بهانهاي نماند اگر تو را رها کنم و براي من سودي نخواهد ماند اگر پشتیبانی از تو نکنم.
بعد گفت یا رسول الله یهودان مردمانی یاوهسرا و متعصبند اگر بدانند من مسلمان
ص: 320
شدهام مرا به باد ناسزا میگیرند مرا خدمت خود پنهان نگهدار وقتی پیش تو آمدند سؤال کن نظرشان در باره من چیست؟ تا بشنوي
قبل از اطلاع نسبت به ایمان من چه عقیدهاي در بارهام دارند و بعد از اطلاع چه خواهند کرد.
پیامبر اکرم (ص) عبد الله بن سلام را پنهان کرد در خانه خود و گروهی از یهودان را احضار نمود و اسلام را بر آنها عرضه داشت
ولی ایشان انکار نمودند فرمود چه کسی را قبول دارید؟ بین من و شما حکومت کند گفتند عبد الله بن سلام را. فرمود او چگونه
شخصی است نزد شما گفتند او رئیس ما است و پسر رئیسمان و سرور و فرزند سرور ما و عالم و پسر دانشمند ما است مردي پارسا
و پدري پارسا داشت و بسیار زاهد و متدین است.
فرمود اگر او به من ایمان آورد آیا شما ایمان خواهید آورد گفتند خدا او را از این شر نگهدارد باز سؤال کرد آنها همین جواب را
دادند پیامبر اکرم در این موقع صدا زد خارج شو عبد الله و براي آنها اظهار نما آنچه خدا برایت آشکار نموده از نبوت حضرت
محمد (ص).
همان « اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله » عبد الله بن سلام خارج شد در حالی که میگفت
کسی که در تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و سایر کتب آسمانی نامش برده شده که نام او و برادرش علی بن ابی طالب
یاد شده است وقتی یهودان این سخن را از او شنیدند گفتند این مرد نادانترین و فرزند مردي نادان و بدترین و فرزند بدترین ما و
فاسق پسر فاسقی و نادان و فرزند نادانی است چون اینجا نبود ما نخواستیم در باره او به بدي یاد کنیم و او را غیبت نمائیم.
عبد الله رو به پیامبر اکرم نموده عرض کرد من از همین مطلب میترسیدم. او ایمان خوبی داشت و یهودان همسایهاش سخت در پی
آزار عبد الله بودند یک روز پیامبر اکرم (ص) در شدت گرما میان مسجد بود که عبد الله بن سلام وارد شد بلال اذان براي نماز
گفته بود مردم نیز بعضی در رکوع و برخی در قیام و گروهی در سجده بودند تا چشم پیامبر اکرم (ص) به او افتاد دید رنگش تغییر
کرده و از دو چشمش اشک میبارد فرمود چه شده عبد الله؟
گفت یا رسول الله یهودان به من حمله کردند هر چه در منزل داشتم از من به امانت گرفته و شکستند و هر چه از آنها به امانت
خواستم ندادند بعد با هم قرار گذاشتند که با من مخالفت نکنند و حتی سخن نگویند و هرگز آمیزشی ننمایند آنها به خانواده من
نیز چنین
ص: 321
قراردادي داشتند که دیگر اهل منزلم نیز با من صحبت نمیکنند و تمام همسایگان یهودم همین طورند که از آنها بیزار شدهام دیگر
با آنها انس و الفتی ندارم اما فاصله بین من و مسجد و خانه شما زیاد است و امکان ندارد که هر وقت ناراحت شدم خدمت شما در
مسجد یا منزلتان برسم. پس از شنیدن سخنان عبد الله پیامبر اکرم را حالتی مانند حالت وحی دست داد بعد از لحظهاي آن حالت
مرتفع شد و این آیه نازل گردید إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ وَ مَنْ
صفحه 198 از 211
یَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ.
فرمود یا عبد الله بن سلام، ولی شما خدا است و ناصرتان او است بر یهودانی که علیه شما توطئه میکنند و رسول خدا نیز یاور شما و
کسانی است که نماز بپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند سپس فرمود یا عبد الله هر که خدا و پیامبر و مؤمنین را دوست
داشته باشد و دوستان آنها را دوست بدارد و با دشمنان دشمن باشد و در گرفتاریها به خدا و آنها پناه ببرد همانا حزب خدا پیروزند
بر یهودان و سایر کافران یعنی مبادا ناراحت باشی خدا و این گروه یاور تواند و او مدافع تو است از شر دشمنانت و جلو مکر و حیله
آنها را میگیرد.
پیامبر اکرم (ص) فرمود یا عبد الله بن سلام به تو مژده میدهم که خداوند دوستانی بهتر از آنها به تو عنایت کرده که آن دوستان
عبارتند از خدا و پیامبرش و کسانی که ایمان دارند و نماز میخوانند و در حال رکوع زکات میدهند.
عبد الله گفت آن شخص که این امتیاز را دارد کیست؟ پیامبر اکرم (ص) رو به جانب سائلی نموده فرمود هم اکنون کسی به تو
چیزي داد گفت آري همان نمازگزار دست خود را به جانب من دراز کرد و با انگشت اشاره نمود که این انگشتر را از او بگیرم من
از دست او گرفتم. پیامبر صلی الله علیه و آله نگاهی به انگشتر و جانب او نمود دید انگشتر علی است آنگاه فرمود الله اکبر این
شخص ولی شما بعد از من و برترین مردم پس از من است علی بن ابی طالب علیه السلام.
عبد الله پس از مختصر زمانی که گذشت همسایهاش مریض شد و فقیر گردید و خانه خود را فروخت اما جز عبد الله مشتري نداشت
و هر کدام از همسایگانش به یک گرفتاري مبتلا شدند و به همان جهت مجبور به فروش منزل خود شدند، عبد الله مالک آن محله
شد خداوند ریشه یهودان را کند و عبد الله به جاي آنها گروهی از بهترین افراد مهاجر را
ص: 322
جایگزین نمود که با او کمال انس و مجالست را پیدا کردند و حیله آنها به گریبان خودشان برگشت خداوند زندگی بسیار خوش
به عبد الله عنایت کرد به واسطه ایمانی که به پیامبر و دوستی که با امیر المؤمنین علی ولی الله علیهما السلام داشت.
آیه أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِیقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ امام عسکري (ع) فرمود حضرت باقر (ع) فرمود خداوند در این آیه
توبیخ و سرزنش میکند این یهودانی را که جریان آنها را ذکر کردیم و ناصبیهائی که پیمانشکنی کردند میفرماید أَ وَ کُلَّما
عاهَدُوا عَهْداً هر زمان پیمانی بستند و تاکید نمودند که مطیع محمد و علی باشند و فرمانبردار و شکیبا در این راه باشند گروهی از
آنها پیمانشکنی میکنند خداوند میفرماید بلکه اکثر آنها ایمان ندارند در آینده و توبه نخواهند کرد با مشاهده آیات و دیدن
معجزات.
پیامبر اکرم (ص) فرمود مردم از خدا بپرهیزید و در راه فرمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پایدار باشید راجع به توحید و ایمان به
نبوت محمد رسول (ص) و اعتقاد به ولایت علی ولی الله (ع) مبادا شما را نماز و روزه و عبادتهاي گذشته بفریبد و آنچه به شما
سود میبخشد وفا نمودن به عهد و پیمان است اگر وفا کردید نسبت به شما وفا خواهد شد و مورد محبت قرار میگیرید و هر که
پیمانشکنی کند به ضرر خود او است خداوند انتقامگیرنده از او است و اعمال شما در آخر آن معلوم خواهد شد این وصیت پیامبر
(ص) است براي همه اصحابش و همین سفارش را نموده هنگامی که روانه غار شد.
-17 تفسیر امام عسکري (ع)- وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ تا این آیه لَمَثُوبَۀٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ حضرت عسکري
میفرماید که امام صادق (ع) فرمود وقتی یهودان و ناصبیها را پیامبري از جانب خدا میآید که تصدیق میکند آنچه دارند و
مشتمل بر فضیلت محمد و علی و لزوم ولایت آن دو ولایت دوستان آنها و دشمنی با دشمنانشان است گروهی از اهل کتاب، کتاب
خدا را پشت سر میاندازند و عمل به کتاب خدا را ترك میکنند و نسبت به حضرت محمد (ص) در نبوت و علی (ع) در ولایت و
امامت حسد میورزند و انکار فضائل آنها را مینمایند مثل اینکه اطلاعی ندارند و طوري برخورد میکنند مانند کسی که اطلاعی
صفحه 199 از 211
ندارد با اینکه کاملا مطلع هستند که راه و ادعاي آنها بر حق است این یهودان و ناصبیها پیروي میکنند از آنچه شیاطین میخوانند
بر ملک سلیمان و گمان میکنند که سلیمان با این سحر و جادو و نیرنگ بازيها رسیده به آن قدرت عظیم
ص: 323
میخواهند آنها را از راه خدا باز دارند.
و جریان چنین بود که یهودان ملحد و ناصبیهاي مشرك که همکار آنها بودند در الحادشان وقتی شنیدند از پیامبر اکرم (ص)
فضائل علی را و مشاهده کردند از او و علی (ع) معجزات را که خداوند به دست آنها ابراز نمود با یک دیگر به گفتگو پرداختند و
بالاخره چنین نتیجهگیري کردند که محمد (ص) جز قدرتطلبی بوسیله نیرنگ و جادوگري و سحر خود که آموخته و به علی نیز
یاد داده ندارد او تصمیم دارد بر ما حکومت کند و فرمانروائی را براي علی بعد از خود تحکیم نماید و آنچه از خداوند اطلاع
میدهد ناصحیح است که بر خدا بسته است که بوسیله سحر و نیرنگ خود میخواهد ما و ضعفاي ما را به زانو درآورد از همه مردم
مطلع نیرومندتر در سحر سلیمان بن داود بود که با سحر خود مالک تمام دنیا شد و جن و انس و شیاطین را مسخر نمود اگر ما هم
مقداري از جادوگري سلیمان را بیاموزیم میتوانیم آنچه محمد و علی علیهما السلام اظهار میکنند بوجود آوریم و میتوانیم مقامی
را که محمد به علی (ع) اختصاص میدهد براي خود ادعا کنیم و از اطاعت علی بینیاز خواهیم بود.
در این هنگام خداوند آنها را سرزنش میکند و میفرماید نَبَذَ ... کِتابَ اللَّهِ کتاب خدا که آنها را امر به ولایت محمد و علی علیهما
السلام مینماید پشت سر میاندازند و عمل به آن نمیکنند وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا و پیروي از شیاطین کافر میکنند در سحر و نیرنگبازي
بر ملک سلیمان و مدعی هستند که با همین سحر و جادو سلیمان قدرت یافته خداوند آنها را رد میکند با این آیه وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ
سلیمان کفر نورزیده و سحر بکار نبرده چنانچه این کافران ادعا میکنند وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ ولی شیاطین
کافر شدند که مردم را سحرآموزي نمودند و نسبت دادند آنها را به سلیمان.
-18 تفسیر امام عسکري (ع)- یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ امام (ع) فرمود که
موسی بن جعفر (ع) فرمود وقتی پیامبر اکرم (ص) وارد مدینه شد و اطراف او را مهاجر و انصار گرفتند و پیوسته نیازمندي مردم به
ایشان افزایش مییافت و او را با لقبهاي شایسته و بزرگ مورد خطاب قرار میدادند آن القابی که زیبنده آن جناب بود و خداوند به
آنها دستور داده بود که یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِ کُمْ لِبَعْضٍ أَنْ
تَحْبَطَ
ص: 324
أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ پیامبر اکرم نسبت به آنها مهربان و با محبت بود و در رفع گرفتاري آنها پیوسته میکوشید بطوري که
سعی میکرد با هر کدام از مؤمنین صحبت میکرد صداي خود را از او بلندتر نماید مبادا آن مؤمن اگر صدایش بلند شود مشمول
تهدید خداوند قرار گیرد و اعمالش از میان برود. روزي مردي اعرابی از پشت دیوار با صداي بلند ایشان را صدا زده گفت یا
محمد. اما پیامبر اکرم (ص) با صداي بلندتري که منظورش این بود مرد عرب با بلند نمودن صدایش به گناه دچار نگردد او را پاسخ
داد.
مرد عرب پرسید به من بگو توبه تا چه وقت پذیرفته میشود. پیامبر اکرم (ص) فرمود برادر عرب باب توبه بسته نمیشود تا وقتی که
خورشید از طرف مغرب طلوع کند و این آیه اشاره به همان است هَلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَ ۀُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ
آیاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ و این آمدن بعض آیات پروردگار همان طلوع خورشید است از مغرب لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها
لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً.
یعنی مراعات حال « راعِنا » از سخنان مسلمین بود که با پیامبر خطاب مینمودند میگفتند « راعِنا » موسی بن جعفر (ع) فرمود این لفظ
صفحه 200 از 211
به معنی نشنیدي بود وقتی یهودان این نوع « اسمع » ما را بفرما و سخن ما را گوش کن تا سخنان شما را بشنویم ولی در لغت یهود
گفتند ما قبلا او را پنهانی ناسزا میگفتیم حالا بیائید آشکارا او « راعِنا » خطاب مسلمانان را به پیامبر اکرم (ص) شنیدند که میگویند
منظورشان ناسزا بود. سعد بن معاذ متوجه این « راعِنا » را دشنام دهیم از آن موقع وقتی با پیامبر (ص) برخورد میکردند میگفتند
نیرنگ یهودان شد.
به آنها گفت دشمنان خدا، خدا شما را لعنت کند چنین فهمیدم که شما با این برخورد خود پیامبر را دشنام میدهید و خود را شبیه
ما قرار میدهید در خطاب به خدا سوگند اگر از یک نفر شما چنین خطابی را بشنوم گردنتان را میزنم اگر این اشکال وجود
نداشت که نمیخواهم پیشدستی نمایم قبل از اجازه از پیامبر و برادرش و وصی او علی بن ابی طالب که نگهبان امت اسلامی است
و نایب او است گردن هر کس از شما که این سخن را میگفت میزدم خداوند این آیه را نازل نمود.
مِنَ الَّذِینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ یَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ اسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَیا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِی الدِّینِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ
قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا و این آیه دیگر را یا أَیُّهَا
الَّذِینَ
ص: 325
این لفظی است که بوسیله آن دشمنان شما « راعِنا » آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ أَلِیمٌ. یعنی نگوئید
زیرا در این لفظ مانند آن سوء استفاده « انْظُرْنا » دشنام میدهند پیامبر اکرم (ص) را و به شما نیز دشنام میدهند بجاي آن بگوئید
وَ» وقتی پیامبر اکرم سخنی میگوید بشنوید و اطاعت کنید « وَ اسْمَعُوا » را وسیله دشنام قرار دهند « انْظُرْنا » نمیشود و نمیتوانند لفظ
عذاب دردناك است در دنیا اگر باز دشنام دهند و در « عَذابٌ أَلِیمٌ » براي یهودانی که پیامبر را مورد ناسزا قرار میدهند « لِلْکافِرِینَ
آخرت مخلد در آتش خواهند بود.
سپس پیامبر اکرم (ص) فرمود بندگان خدا این سعد بن معاذ از بهترین بندگان است که خشنودي خدا را بر خشنودي خویشاوندان و
بستگان خود از یهودیان مقدم داشت و بر امر به معروف و نهی از منکر و خشم گرفت بواسطه محمد رسول خدا و علی ولی الله و
وصی رسول الله که با آنها بصورت ناشایست برخورد کنند خداوند پاس تعصب و حمایت او را نسبت به محمد و علی داشت و او را
در بهترین منازل بهشت جاي داد و براي او در بهشت عالیترین نعمتها را فراهم نمود که نمیتوان آنها را توصیف نمود و نه دلها
میتوانند تصور کنند و یک نخ از پارچههاي بهشتی او بهتر است از تمام دنیا و زینت آلات و جواهر و سایر اموال و نعمتهاي دنیا هر
که بخواهد در بهشت رفیق او باشد باید تحمل کند خشم دوستان و خویشاوندان را در حمایت از محمد (ص) مقدم بدارد از
خشنودي خویشاوندان و خشمگین شود اگر دید حق را ترك کردهاند و باطل میان مردم معمول است بپرهیزید از ضعف و سستی
در این باره با تمکن و قدرت و زوال تقیه خداوند بهانه را نمیپذیرد در چنین موقعی.
-19 تفسیر امام (ع)- خداوند میفرماید: ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ
یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ حضرت رضا (ع) فرمود خداوند یهود و مشرکان و ناصبیها را سرزنش نمود و در
این آیه فرمود ما یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ دوست ندارند کافران اهل کتاب و مشرکین ناصبی که از نام خدا و اسم محمد و
فضائل علی (ع) خشمگین میشوند و اظهار فضل و شرف آنها خشم ایشان را میافزاید. دوست ندارند خیري از جانب خدا به شما
برسد که موجب افزایش عظمت و شخصیت شما گردد و دوست ندارند دلیل معجزهآسائی از آسمان فرود آید که موجب آشکار
شدن مقام محمد و علی (ع) شود. بهمین جهت مانع هم
ص: 326
کیشان خود میشوند که با توبه استدلال پردازند مبادا بر آنها پیروز شوي و معجزات تو آنها را مجاب و مغلوب نماید و باعث ایمان
صفحه 201 از 211
آوردن عوام آنها بشود و یا در مورد رؤساي خود تردید پیدا کنند بهمین جهت جلو هر کس که مایل به ملاقات تو است میگیرند
تا تو را به عنوان یک ساحر زبانباز جلوهگر سازند و میگویند اگر او را نبینی و او تو را نبیند براي تو بهتر است و موجب سلامتی
دین و دنیاي تو میشود بوسیله چنین مسائلی جلو عوام خود را میگرفتند.
سپس خداوند میفرماید وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ.
خداوند هر که را بخواهد ممتاز به رحمت خویش مینماید آنهائی که توفیق هدایت به دین ولایت تو و ولایت برادرت علی بن ابی
طالب یافتهاند. وقتی پیامبر اکرم (ص) آنها را مورد سرزنش قرار داد گروهی از یهودان خدمت ایشان آمدند و شروع به دشمنی
کردند. گفتند یا محمد، تو ادعاي چیزي در دلهاي ما میکنی که ما خود مییابیم صحیح نیست ما بیمیل نیستیم دلیلی بر تو نازل
شود که موجب انقیاد و اطاعت ما از شما بشود. فرمود اگر شما حالا دشمنی با من بورزید در آینده نیز با خدا به دشمنی خواهید
پرداخت وقتی نامه عمل شما گویا شود میگوئید خدایا ملائکه نویسنده به ما ستم روا داشتهاند و چیزهائی را به ما نسبت دادهاند که
انجام ندادهایم در چنین موقعی جوارح و اعضایتان علیه شما گواهی میدهند.
گفتند چه استشهادي دور و بعید آوردي این کار دروغگویان است بین ما و قیامت بسیار فاصله است به ما نشان بده در بدن ما
چیزي که بفهمیم راست میگویی و هرگز نمیتوانی انجام دهی چون دروغگو هستی.
پیامبر اکرم (ص) به علی (ع) فرمود جوارح آنها را به شهادت بخواه و امیر المؤمنین (ع) اعضاء و جوارح ایشان را به شهادت
خواست تمام جوارح آنها گواهی دادند که اینها دوست ندارند بر امت محمد به زبان آن جناب خیري از جانب خدا نازل شود
آیهاي روشنگر و حجت و معجزهاي براي نبوت آن جناب و امامت برادرش علی مبادا مغلوب شوند و عوام آنها ایمان آورند و
گروهی از آنها از این دانشمندان سرپیچی کنند.
گفتند یا محمد ما این شهادت را نمیپذیریم که میگوئی جوارح ما شهادت میدهند.
پیامبر اکرم (ص) به امیر المؤمنین (ع) فرمود اینها از کسانی هستند که خداوند در باره ایشان میگوید إِنَّ الَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ
رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ وَ لَوْ جاءَتْهُمْ کُلُّ آیَۀٍ اینک آنها
ص: 327
را نفرین کن تا هلاك شوند. امیر المؤمنین (ع) آنها را نفرین نمود هر عضوي که علیه آنها گواهی داده بود از هم پاشید بطوري که
همان جا مردند.
گروهی از یهودان که حضور داشتند گفتند چقدر تو قساوت داري یا محمد همه اینها را کشتی. فرمود تو چقدر مهربان هستی
نسبت به کسی که مورد خشم خدا قرار گرفته اما اگر آنها از خدا درخواست میکردند و او را قسم به محمد و علی و آل آن دو
میدادند همان عملی را که نسبت به گوساله پرستان انجام داد وقتی او را قسم به محمد و علی و آل پاکش دادند انجام میداد و به
آنها به زبان موسی پیام داد که اگر این ادعا را بکنند براي کسی که باید کشته شود خداوند او را از کشته شدن نگه میدارد به
جهت عظمت مقام محمد و علی و آل پاك آنها علیهم السلام.
لا اله الا الله وحده » -20 اختصاص- از ابن عباس نقل میکند که وقتی پیامبر اکرم را خداوند برانگیخت تا مردم را دعوت به شهادت
نماید مردم به سرعت او را اجابت نمودند و پیامبر مردم را بر حذر داشت، جبرئیل به پیامبر گفت براي اهل کتاب یعنی « لا شریک له
یهود و نصاري نامهاي بنویسد و موضوع نامه را جبرئیل دیکته کرد بر پیامبر نویسنده پیامبر (ص) در آن روز سعد بن ابی وقاص بود
نامهاي به یهودان خیبر نوشت.
بسم الله الرحمن الرحیم نامهایست از جانب محمد بن عبد الله پیامبر امی به سوي یهود خیبر اما بعد زمین متعلق به خدا است که به هر
.« و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم » کس از بندگان خود که بخواهد میسپارد و عاقبت نیکو اختصاص به پرهیزکاران دارد
صفحه 202 از 211
نامه را براي اهالی خیبر فرستاد. نامه را آوردند پیش رئیس خود عبد الله بن سلام نام داشت و گفتند این نامه محمد است براي ما
بخوان، نامه را خواند بعد از آنها پرسید در این نامه چه مشاهده میکنید.
گفتند علامتی را که در تورات داریم در این نامه مییابیم اگر این شخص همان محمدي است که موسی و داود و عیسی علیهم
السلام مژده او را دادهاند در آینده تورات تعطیل خواهد شد و آنچه قبلا بر ما حرام شده حلال مینماید اگر ما دین خود را داشته
باشیم بر ایمان بهتر است.
عبد الله بن سلام گفت شما دنیا را بر آخرت برگزیدید و عذاب را بجاي رحمت انتخاب کردید گفتند نه گفت چرا منادي خدا را
پیروي نمیکنید گفتند ما نمیدانیم آنچه میگوید
ص: 328
راست است یا نه.
گفت از او راجع به کائن و مکون و ناسخ و منسوخ میپرسیم اگر پیامبر باشد چنانچه مدعی است توضیح خواهد داد مانند انبیاي
گذشته گفتند اینک راه بیافتیم و برویم پیش محمد تا گفتار او را در همشکنی و ببینیم در جواب تو چه خواهد گفت.
گفت شما مردمان نادانی هستید اگر این همان محمدي باشد که موسی و عیسی بن مریم مژده دادهاند و خاتم پیغمبران باشد اگر
جن و انس جمع شوند که یک حرف او را رد کنند یا یک آیه نمیتوانند با اجازه خدا.
گفتند راست میگوئی پس چه چارهاي بیاندیشیم. گفت تورات را بیاورید. تورات را آوردند هزار و چهار مسأله از آن انتخاب کرد
.« السلام علیک یا محمد » و آنها را خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آورد روز دوشنبه بعد از نماز صبح. گفت
آن جناب در جواب فرمود
« و علی من اتبع الهدي و رحمۀ الله و برکاته »
تو کیستی گفت من عبد الله بن سلام از رؤساي بنی اسرائیل و از کسانی هستم که تورات را خوانده است و من نماینده یهودان
هستم با آیاتی که از تورات آوردهام اگر براي ما توضیح دهید ما شما را از نیکوکاران میشماریم.
پیامبر اکرم (ص) فرمود
« الحمد لله علی نعمائه »
. پسر سلام بگو ببینیم آمدهاي براي فهمیدن سؤال کنی یا لجبازي کنی. گفت نه میخواهم بفهمم فرمود براي هدایت یا گمراهی
گفت نه براي هدایت. پیامبر اکرم فرمود اینک هر چه مایلی بپرس گفت انصاف نمیپذیرد گفت بفرمائید شما نبی هستید یا رسول
.«1» فرمود من نبی و رسولم و این آیه قرآن نشان آن است مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ
گفت راست میگوئی، بفرما آیا خداوند با تو روبرو صحبت میکند؟ فرمود خداوند با هیچ بندهاي صحبت نمیکند مگر به صورت
وحی یا از پشت پرده. گفت راست میگوئی یا محمد (ص) بگو ببینیم دعوت به دین خود میکنید یا به دین خدا؟ گفت به دین
خدا مرا دین نیست جز آنچه خداوند به ما عنایت نموده.
ص: 329
گفت صحیح است یا محمد (ص) بگو ببینم به چه چیز دعوت میکنی گفت به اسلام و ایمان به خدا پرسید اسلام چیست؟ گفت
دعوت به شهادت
« لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا عبده و رسوله »
و اینکه قیامت خواهد آمد شکی در آن نیست و خداوند هر که در قبرها است بر میانگیزاند.
گفت صحیح است بگو ببینم خدا چند دین دارد؟ فرمود یک دین خدا یکتا است شریکی ندارد پرسید دین خدا چیست؟ گفت
صفحه 203 از 211
اسلام. پرسید آیا پیامبران پیشین و قبل از تو هم همین دین را داشتند.
فرمود آري گفت شرایع چگونه است؟ فرمود شرایع مختلف است و راه و روش پیشینیان گذشته است.
گفت راست میگوئی یا محمد بگو ببینم بهشتیان بواسطه اسلام داخل بهشت میشوند یا بواسطه ایمان یا به عمل فرمود بعضی با هر
سه داخل بهشت میشوند که مسلمان مؤمن عامل هستند پس داخل بهشت میشوند با سه عمل، یا نصرانی و یا یهودي و یا مجوسی
است ولی بین دو نماز مسلمان میشود و کفر را از دل میزداید و پس از مسلمان شدن از دنیا میرود با اینکه عملی انجام نداده از
اهل بهشت خواهد بود این ایمان بدون عمل است. و یا یهودي و یا نصرانی است صدقه میدهد و انفاق میکند نه در راه خدا او در
کفر و گمراهی خویش است مردم پرست است نه خدا پرست اگر بمیرد در جهنم خواهد بود چون خداوند نمیپذیرد مگر از متقین
و پرهیزگاران.
عرض کرد درست است یا محمد (ص) بفرمائید آیا کتابی بر شما نازل شده است؟
فرمود آري، گفت چه کتابی است فرمود فرقان. پرسید چرا فرقان نام گرفته فرمود چون آیات و سورههاي متفرق دارد بصورت
الواح و صحیفه و تورات و انجیل و زبور نازل نشده چون تمام این کتابها بصورت الواح و اوراق نازل شده.
گفت راست میگوئی یا محمد بگو ببینم ابتداي قرآن و انتهاي آن چیست فرمود ابتداي آن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
است و آخر آن (ابجد) است گفت تفسیر ابجد چیست؟
فرمود الف آلاء و نعمتهاي خدا است و باء بها الله و جیم جمال الله و دال دین الله و راهنمائی خدا است به خیر و نیکی (هوز) هاویه
است (حطی) از بین رفتن گناهان و خطاها است (سعفص) یک من به یک من و یک پیمانه به یک پیمانه یک نگین به یک نگین
یعنی
ص: 330
هر طور باشد معادل همان. (قرشت) سهم خدا است که در کتاب محکم او تعیین شده.
بسم الله الرحمن الرحیم سنت خدا است که رحمتش بر غضب او سبقت گرفته فرمود وقتی آدم عطسه زد گفت
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ*
خداوند او را جواب داد
یرحمک ربک یا آدم
این لطف و مرحمت از خدا به جانب آدم رسید قبل از اینکه معصیت خدا را بکند در بهشت.
گفت راست میگوئی یا محمد (ص) بگو چیست آن چهار چیزي که خدا به دست خود آفریده فرمود بهشت عدن را به دست خود
آفریده و شجره طوبی را در بهشت به دست خود نصب کرده و آدم را به دست خود آفریده و تورات را به دست خود نوشته.
گفت راست میگوئی یا محمد گفت چه کسی این خبر را به تو داده؟ فرمود جبرئیل گفت جبرئیل از چه کس خبر میآورد فرمود
از میکائیل پرسید میکائیل از که؟ فرمود از اسرافیل پرسید اسرافیل از که؟ فرمود از لوح محفوظ گفت لوح از که؟ فرمود از قلم
پرسید قلم از که؟ فرمود قلم از رب العالمین.
گفت راست میگوئی یا محمد بگو ببینم جبرئیل به صورت زنان است یا مردان فرمود به صورت مردها نه به صورت زنان. پرسید
غذایش چیست؟ فرمود غذایش تسبیح و آب او تهلیل. گفت راست میگوئی یا محمد بگو ببینم طول جبرئیل چقدر است؟ فرمود
در بین ملائکه نه بسیار بلند قد است و نه کوتاه قد داراي هشتاد زلف است و جلو سرش مجعد است یک ابرو بین دو چشم دارد
او نیز دارد که نشانه زیبائی است. نور « محجل » نیکو و سفید چشم زیبا و بزرگ دارد و آن نشانهاي که پرهیزکاران امت من دارند
صفحه 204 از 211
جبرئیل بین ملائکه مانند نور روز روشن است هنگام تاریکی شب تار داراي بیست و چهار بال است سبز که آراسته به در و یاقوت
شده و ختم به مروارید گردیده گردن آویزي دارد که باطن آن رحمت است جامه او کرامت است و پیراهنش وقار و پرهایش
زعفران پیشانی گشاده دارد بینی باریک و برآمده دارد چهرهاي گشاده و ریشی گرد و خوش قامت است نه میخورد و نه
میآشامد و نه ملول میشود و نه سهو میکند مامور وحی خدا است تا روز قیامت گفت راست میگوئی یا محمد. بگو ببینم واحد
چیست و دو تا و سه تا و چهار تا و پنج تا و شش تا و هفت تا و هشت تا و نه تا و ده تا و یازده تا و دوازده تا و سیزده تا و چهارده تا
و پانزده تا و شانزده تا و هفدهتا و هجده تا و نوزده تا و بیست تا و بیست و یک و بیست و دو و بیست و سه و بیست و چهار و بیست
و پنج و بیست و شش و بیست و هفت و بیست و هشت و بیست و نه و سی
ص: 331
و چهل و پنجاه و شصت و هفتاد و هشتاد و نود و نه و صد چیست؟ فرمود آري پسر سلام اما واحد خداي یکتاي قهار است که
شریک و رفیق و فرزند ندارد زنده میکند و میمیراند
بیده الخیر و هو علی کل شیء قدیر.
اما دوتا: آدم و حوا یک زن و شوهر بودند در بهشت قبل از اینکه خارج شوند از بهشت.
اما سه تا: جبرئیل و میکائیل و اسرافیل که آنها رؤساي ملائکه هستند آنها مامور وحی پروردگار جهانیانند.
اما چهارتا: تورات و انجیل و زبور و فرقان.
اما پنج تا: بر من و امتم پنج نماز واجب شد که بر سایر امتهاي قبل و امتهاي بعد واجب نخواهد شد زیرا پیامبري بعد از من نیست.
اما شش تا: خداوند آسمانها و زمین را در شش روز آفرید.
اما هفت تا: پس هفت آسمان محکم است و این آیه اشاره به همان است وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً.
اما هشت تا: حمل میکند عرش پروردگارت را بالاي آنها در آن روز هشت تا آن روز خلایق براي عرض اعمال محشور میشوند.
اما نه تا: این آیه آتَیْنا مُوسی تِسْعَ آیاتٍ بَیِّناتٍ به موسی نه معجزه آشکار دادیم.
اما ده تا: تِلْکَ عَشَرَةٌ کامِلَۀٌ این است ده تا.
اما یازده: سخن یوسف که به پدرش گفت یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً.
و اما دوازده: هر سال دوازده ماه جدید میآورد.
اما سیزده: ستاره آنها برادران یوسف بودند اما شمس و قمر مادر و پدرش.
و اما چهارده تا: آن چهارده قندیل از نور است که آویخته بین عرش و کرسی است که فاصله بین هر قندیل صد سال راه است.
اما پانزده: قرآن است که بر من نازل شده آیات مفصل آن در پانزده روز از ماه رمضان گذشته نازل شده آن روزي که قرآن در آن
نازل شده براي هدایت مردم و توضیح دهنده و آشکارکننده هدایت و تمیز دهنده بین حق و باطل است.
و اما شانزده تا: شانزده صف از ملائکه است که اطراف عرش صف کشیدهاند که این
ص: 332
آیه اشاره به همان است حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ.
اما هفده: عبارت از هفده اسم از اسماء خداي تعالی که نوشته شده بین بهشت و جهنم که اگر آن اسماء نباشد چنان جهنم شعله
میکشد که هر که در آسمانها و زمین است آتش میگیرد و میسوزد.
اما هجده: عبارت از هجده حجاب از نور است که معلق بین کرسی و حجب است اگر آنها نبودند کوههاي بسیار سخت و بلند
ذوب میشد و از نور خدا جن و انس میسوختند.
صفحه 205 از 211
گفت راست گفتی یا محمد.
فرمود اما نوزده: عبارت از جهنم است که باقی نمیگذارد و فروگذاري نمیکند این آیه اشاره به همان است لَوَّاحَۀٌ لِلْبَشَرِ عَلَیْها تِسْعَۀَ
عَشَرَ.
اما بیست: زبور بر داود در بیست روز گذشته از ماه رمضان نازل شد و این آیه اشاره به آن است وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً*.
اما بیست و یک: سلیمان بن داود تلاوت نمود و با او کوهها شروع به تسبیح نمودند.
اما بیست و دو: خداوند توبه داود را پذیرفت و او را بخشید و آهن را برایش نرم کرد که از آن زره میساخت.
بیست و سه: مائده آسمانی روز بیست سوم بر عیسی نازل شد.
بیست و چهار: خداوند با موسی سخن گفت.
بیست و پنج: خداوند دریا را براي موسی و بنی اسرائیل شکافت.
بیست و شش: خداوند تورات را بر موسی نازل نمود.
و اما بیست و هفت: ماهی یونس متی را از شکم خود بیرون افکند.
بیست و هشت: خداوند بینائی چشم یعقوب را به او برگرداند.
اما بیست و نه: خداوند ادریس را به مکانی بلند برداشت.
اما سی: خداوند موسی را دعوت کرد سی شب و آن را به ده شب دیگر افزایش بخشید.
اما چهل: قرار پروردگار به چهل شب کامل شد.
اما پنجاه: روزي که مقدار آن پنجاه هزار سال است.
اما شصت: زمین داراي شصت رگه است و مردم آفریده شدهاند به شصت نوع.
اما هفتاد: موسی از میان قوم خود براي قرارگاه پروردگار هفتاد نفر را انتخاب کرد.
ص: 333
اما هشتاد: شراب خوار را هشتاد تازیانه میزنند.
اما نود و نه: این آیه او داراي نود و نه گوسفند است لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَۀً.
اما صد: زن زنا کار و مرد زنا کار را صد تازیانه به هر کدام بزنید.
گفت راست میگوئی یا محمد، بگو ببینم آدم چگونه و از چه چیز آفریده شد.
فرمود آري خداوند سبحان که او را میستایم و اسمایش را ارج مینهم و جز او خدائی نیست آدم را از گل آفرید و گل از کف و
کف از موج و موج از دریا و دریا از ظلمت و ظلمت از نور و نور از حرف و حرف از آیه و آیه از سوره و سوره از یاقوت و یاقوت
از (کن) و (کن) از هیچ آفریده شد.
گفت راست میگوئی یا محمد بفرمائید هر بندهاي چند ملک دارد؟ فرمود هر بندهاي داراي دو ملک است یکی طرف راست و
دیگري طرف چپ. ملک طرف راست حسنات و کارهاي نیک را مینویسد و فرشته طرف چپ خطاها را یادداشت میکند. گفت
فرشتهها کجا مینشینند و قلم آنها چیست و دوات چه چیز است و لوح ایشان چه؟ فرمود محل آنها روي دو شانه است قلم آنها زبان
اوست و دوات حلق او و مرکب آب دهانش و لوح آن دو دل او است که اعمال او را تا روز وفاتش مینویسند.
گفت صحیح میفرمائید یا محمد بفرمائید خداوند بعد از آن چه آفرید فرمود (ن وَ الْقَلَمِ) پرسید تفسیر (ن وَ الْقَلَمِ) چیست؟ فرمود
نون لوح محفوظ و قلم نور درخشان است و این آیه همان است ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ.
گفت راست گفتی بفرمائید طول آن چقدر است و عرض آن چقدر و مرکبش چیست و مجراي آن کدام فرمود طول قلم پانصد
صفحه 206 از 211
سال است و عرض آن به مقدار هشتاد سال مرکب از بین دندانهایش خارج میشود که جاري در لوح محفوظ میگردد به امر خدا
و قدرت او گفت راست میگوئی بفرمائید لوح محفوظ از چیست. فرمود از زمرد سبز که درون آن مروارید است و داخل آن
رحمت است.
گفت راست میگوئی بفرمائید کجا فرود آمد آدم (ع) فرمود در هند گفت حواء کجا؟
فرمود در جده گفت شیطان کجا؟ فرمود در اصفهان گفت آدم وقتی پائین آدم چه لباسی داشت فرمود برگهایی از برگ بهشت که
یکی را به کمر بسته بود و دیگري به شانه انداخته و عمامهاي بوسیله برگ سوم بسته بود پرسید لباس حواء چه بود؟ فرمود مویهاي
او به زمین
ص: 334
میرسید. پرسید در کجا به هم رسیدند فرمود در عرفات.
گفت راست میگوئی یا محمد. بفرمائید اولین رکن که خدا در زمین قرار داد چه بود؟
فرمود رکنی که در مکه است و این آیه اشاره به آن است إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَکَّۀَ مُبارَکاً.
گفت راست میگوئی یا محمد. بفرمائید آدم از حواء خلق شد یا حواء از آدم فرمود نه حواء از آدم اگر آدم از حواء آفریده میشد
طلاق به دست زنان بود نه به دست مردان. پرسید از تمام بدن او یا قسمتی از بدنش گفت از مقداري از بدنش. اگر حواء از تمام
بدن او آفریده شده بود قصاص در زنان جایز بود چنانچه در مردان جایز است. گفت از ظاهر او خلق شد یا از باطنش. فرمود از
باطنش اگر از ظاهر او آفریده میشد باید زنان نیز گشاده میبودند مانند مردان بهمین جهت زنان در پرده پوشش قرار دارند. پرسید
از طرف راست یا چپ او آفریده شد. فرمود از طرف چپ اگر از طرف راست آفریده شده بود نصیب مرد و زن یکسان بود بهمین
جهت براي مرد دو سهم است و براي زن یک سهم و گواهی دو زن براي یک مرد است گفت پس از چه موضع آدم آفریده شد
فرمود از پهلوي چپش.
گفت چه کسی ساکن زمین بود قبل از آدم؟ گفت جنیان گفت بعد از جن فرمود ملائکه گفت بعد از ملائکه گفت آدم پرسید
چقدر فاصله بین جن و ملائکه بود فرمود هفت هزار سال پرسید بین ملائکه و آدم چقدر فاصله شد فرمود دو ملیون سال.
گفت راست میگوئی یا محمد بفرمائید آیا آدم حج خانه خدا را بجا آورد؟ فرمود آري پرسید چه کسی سر او را تراشید فرمود
جبرئیل گفت چه کسی آدم را ختنه نمود گفت او ختنه شده بود گفت پس از آدم چه کس ختنه شد فرمود ابراهیم خلیل.
» گفت بفرمائید کدام رسول بود که نه انسان و نه جن و نه از وحوش بود فرمود
«1» « بعث اللَّهُ غُراباً یَبْحَثُ فِی الْأَرْضِ
گفت راست میگوئی بفرمائید کدام سرزمینی است که در تمام طول جهان یک مرتبه بر او آفتاب تابیده و دیگر نخواهد تابید.
فرمود وقتی موسی با عصاي خود به دریا زد دریا شکافته شد به دوازده شعبه و خورشید
ص: 335
بر آن زمین تابید وقتی خدا فرعون و سپاهش را غرق نمود دریا به هم پیوست که دیگر تا روز قیامت بر آن نخواهد تابید.
گفت راست میگوئی یا محمد بفرمائید کدام خانه بود که دوازده درب داشت که خارج شد از آن دوازده رزق براي دوازده فرزند
فرمود وقتی موسی داخل دریا شد گذارش به سنگ سفید مربع شکلی افتاد چون یک خانه. بنی اسرائیل از تشنگی شکایت کردند با
عصاي خود بر آن زد از آن سنگ دوازده چشمه از دوازده درب جوشید.
توضیح: تا اینجا منتهی میشود آنچه از خبر به دست ما آمده مقداري از این خبر افتاده این خبر داراي مقداري تصحیف و اشتباهات
و پس و پیشهائی بود که ما همان طور که دیدیم نقل کردیم.
صفحه 207 از 211
این تاخر تاخر به حسب رتبه است یا منظور اینست که لازم است آنها را یاد بگیرند بعد از « مؤخره ابجد » : اینکه در خبر فرموده
آموزش قرآن بیشتر از مسائلی که در خبر است موافق آنچه بین اهل کتاب مشهور است وارد شده و از امتیازات آنها اینست که
اطلاع از واقعیت چنین مسائلی جز انبیاء و شاگردان آنها ندارند.
بخش سوم بخش کم و نادر
-1 قرب الاسناد- هارون از ابن زیاد از جعفر از پدرش (ع) نقل کرد که یکی از صحابه به مرد راهبی گذر کرد با او چند کلمهاي
صحبت کرد راهب به او گفت بنده خدا دین تو تازه است ولی دین من کهنه اگر دین تو نیز کهنه شود چیزي محبوبتر از آن نزد
تو نخواهد بود.
پایان ترجمه جزء نهم بحار الانوار خدا را سپاسگزارم با وقفه زیادي که در ترجمه این جلد پیش آمد بالاخره توفیق پایان آن را در
63 یافتم و از ارباب فضل خواهانم که کوتاهی و قصورم را به دیده اغماض بنگرند و از ائمه طاهرین علیهم السلام /1 / تاریخ 2
میخواهم که عملم را پذیرفته و در راه خدمتگزاري بیشتر مددم فرمایند.

1363 /1 / موسی خسروي به تاریخ